Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
goal predicates blackness
زغال از سیاهی خبر میدهد
Other Matches
macule or mackle
سیاهی
blacker
سیاهی
black
سیاهی
sootiness
سیاهی
iron mould
سیاهی
blackouts
سیاهی
blackout
سیاهی
blacked
سیاهی
nigritude
سیاهی
blackest
سیاهی
blackness
سیاهی
nigrescence
سیاهی
griminess
سیاهی
blacks
سیاهی
inkiness
سیاهی مرکب
iron mold
سیاهی اهن
furnace black
سیاهی کوره
eye ball
سیاهی چشم
macule
لکه سیاهی
Every thing swims before my eyes .
چشمم سیاهی می رود
black eyes
سیاهی اطراف چشم
melanize
با سیاهی علامت گذاشتن
black eye
سیاهی اطراف چشم
He vanished into the night.
در سیاهی شب نا پدید گشت
huckleberry
درخت زغال اخته زغال اخته
ani
پرندگان سیاهی ازخانوادهء فاخته
melanosis
سیاهی غیر طبیعی پوست
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
melanotic
دچار سیاهی غیر طبیعی درپوست
We were there just to make up numbers.
ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم
melanism
سیاهی غیر طبیعی بشره سیاه چردگی
You name it , weve got it.
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
You name it . Everything under the sun .
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
damask
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
charr
زغال
litho crayon
زغال
charry
زغال
brushes
زغال
coal heaver
زغال کش
brush
زغال
coal
زغال
brush holder
پایه زغال
brush lag
پس رفتن زغال
whortle
زغال اخته
lag of brush
پس رفتن زغال
pig tail of brush
سیم زغال
coal
زغال سنگ
whort
زغال اخته
coal
زغال کردن
coke
زغال کوک
sugar carbon
زغال قند
brush contact loss
افت زغال
cokes
زغال کوک
brush pig tail
سیم زغال
brush pressure
فشار زغال
brush ring
حلقه زغال
coaler
زغال سنگ کش
collector brush
زغال گرداور
dogberry
زغال اخته
negative brush
زغال منفی
charwomen
زغال فروش
charwoman
زغال فروش
lead of brush
پیشرفتن زغال
charred
زغال مانند
gleed
زغال سرخ
pilot brush
زغال راهنما
powdered charcoal
خاکه زغال
coal dust
خاکه زغال
brush rocker
فنر زغال
coal hole
زغال دان
brush yoke
یوغ زغال
coal whipper
زغال کش کشتی
carbon brush
زغال کربنی
charry
زغال مانند
clutch pilot bearing
زغال کلاچ
positive brush
زغال مثبت
coal bed
رگه زغال
grounding brush
زغال زمین
bituminous coal
زغال قیری
lignite
زغال قهوهای
charcoal
زغال چوب
battery carbon
زغال باتری
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
cinder
زغال نیم سوز
decarbonize
زغال چیزی را گرفتن
cokes
تبدیل به زغال کردن
cokes
زغال سنگ سوخته
cinders
زغال نیم سوز
coke
تبدیل به زغال کردن
coke
زغال سنگ سوخته
chars
جسم زغال برگشتن
brush lead
پیش رفتن زغال
coal field
کان زغال سنگ
red coals
زغال سرخ یا تابیده
embers
خاکه زغال نیمسوز
coaly
زغال سنگ دار
ember
خاکه زغال نیمسوز
gauze brush
زغال توری شکل
charr
تبدیل به زغال کردن
coal gas
گاز زغال سنگ
coal tar
قطران زغال سنگ
decarbonate
زغال چیزی را گرفتن
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
coald pit
کود زغال سنگ
bituminous coal
زغال سنگ چاق
chars
نیمسوز شدن زغال
blind coal
زغال سنگ بی شعله
briquette
خاک زغال قالبی
char
نیمسوز شدن زغال
briquet
خاک زغال قالبی
zinc carbon cell
پیل روی- زغال
charring
نیمسوز شدن زغال
charring
جسم زغال برگشتن
cornel tree
درخت زغال اخته
brush friction loss
اتلاف مالشی زغال
coal field
ناحیه زغال خیز
peatery
معدن زغال سنگ
char
جسم زغال برگشتن
coal measures
طبقات زغال خیز
third brush generator
دینام با زغال اضافی
coal pit
محل زغال سازی
cornaceous
وابسته بخانواده زغال اخته
chauldron
پیمانه زغال برابر1296 لیتر
keels
کشتی زغال کش عوارض بندری
blueberries
قره قاط زغال اخته
dogwood
زغال اخته سیاه توسه
coaler
وسیله حمل زغال سنگ
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
blueberry
قره قاط زغال اخته
keel
کشتی زغال کش عوارض بندری
flyash
خاکستر حاصل از زغال سنگ
stone coal
زغال سنگ خشک یا خالص
hewer
کارگر معدن زغال سنگ
lignite
زغال سنگ چوب نما
benzole
فراورده قیر زغال سنگ
fat coal
زغال سنگ قیرداریاچربی دار
cornelian
عقیق جگری درخت زغال اخته
he had a good supply of coal
زغال سنگ کافی ذخیره کرده
poudrette
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
exhaustable resources
زغال سنگ و سایر مواد کانی
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
duff
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
anthracite
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
peaty
دارای زغال سنگ نارس مانندزغال نارس
chars
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
charring
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
char
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
fibre over Etherenet
میدهد
the garden provides food
میدهد
worlds
میدهد
readout
را میدهد
world
میدهد
periodical
که مرتب رخ میدهد
periodic
که مرتب رخ میدهد
belly dancer
زنیکهرقصشکمانجام میدهد
creditor's bill
به ورثه میدهد
the ship leaks
کشتی اب تو میدهد
point
نشان میدهد
times
ثیر قرار میدهد
timed
ثیر قرار میدهد
time
ثیر قرار میدهد
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
it gives off a bad odour
بوی بدی میدهد
gunner
بازیگری که کمترپاس میدهد
he pays his own money
پولش را خودش میدهد
fast
کیلو baud میدهد
voters
کسی که رای میدهد
factor
ثیر قرار میدهد
fasted
کیلو baud میدهد
switches
ثیر قرار میدهد
voter
کسی که رای میدهد
switch
ثیر قرار میدهد
fastest
کیلو baud میدهد
sea mark
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
fasts
کیلو baud میدهد
switched
ثیر قرار میدهد
gunners
بازیگری که کمترپاس میدهد
it smells sour
بوی ترشیده میدهد
What does this mean?
این چه معنی میدهد؟
we are informed by him that
محترما` اگاهی میدهد که
factors
ثیر قرار میدهد
you are advised that
به شما اگاهی میدهد
transaction
ثیر قرار میدهد.
what is the thir everning
امشب چه نشان میدهد
flowchart
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
tufter
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
bureau
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
flow diagram
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
bureaus
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
logic seeking
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com