Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
etd
زمان تقریبی حرکت
Other Matches
estimated time of departure
زمان تقریبی عزیمت
estimated time of arrival
زمان تقریبی ورود
eta
arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
time and motion study
بررسی زمان و حرکت
launch time
زمان حرکت هوایی
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
road time
زمان حرکت ستون در روی جاده
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
mileage on departure
[arrival]
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
scrolls
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
approximative
تقریبی
approximate
تقریبی
proximate
تقریبی
approximate solution
حل تقریبی
approximated
تقریبی
approximates
تقریبی
sketches
نقشه تقریبی
whereabout
محل تقریبی
rough estimate
براورد تقریبی
parametric estimate
تخمین تقریبی
whereabouts
جای تقریبی
give or take
تخمین تقریبی
sketched
نقشه تقریبی
calculation
پاسخ تقریبی
sketch
نقشه تقریبی
cypres
تقریبی نزدیک
approximate value
مقدار تقریبی
approx
مخفف تقریبی
rough guess
<idiom>
تخمین تقریبی
approximate
نزدیک امدن تقریبی
approximates
نزدیک امدن تقریبی
approximated
نزدیک امدن تقریبی
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
whereabout
حدود تقریبی مکان
approximate contour
میزان منحنی تقریبی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
peseta
سکه اسپانیولی با ارزش تقریبی 01پنس
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
cirrus
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting
زمان حاضر زمان حال
presented
زمان حاضر زمان حال
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
presents
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
زمان حاضر زمان حال
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
truncated
انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncating
انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncates
انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncate
انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
proxy variables
متغیرهای نماینده متغیرهای تقریبی
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
tensed
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
زمان فعل تصریف زمان فعل
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time consuming
زمان بر
stroking
زمان
dates
زمان
strokes
زمان
stroked
زمان
date
زمان
tempos
زمان
yet
تا ان زمان
tempo
زمان
stroke
زمان
terming
زمان
whene'er
هر زمان
term
زمان
timed
زمان
time-consuming
زمان بر
contemporaneous
هم زمان
thence
از ان زمان
zeitgeist
زمان
times
زمان
termed
زمان
time
زمان
timepiece
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
زمان
time-piece
زمان
coinstantaneous
هم زمان
thitherto
تا ان زمان
period
زمان
synchronous
هم زمان
clocks
زمان ها
simultaneously
در یک زمان
synchrone
هم زمان
away
از ان زمان
clock
زمان
cycle time
زمان
time of blowing
زمان دم
cotemporaneous
هم زمان
periods
زمان
clock
زمان سنج
PR
زمان حال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com