Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
distribution time
زمان توزیع
Other Matches
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
زمان حاضر زمان حال
presents
زمان حاضر زمان حال
present
زمان حاضر زمان حال
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time
زمان جستجو زمان طلب
presented
زمان حاضر زمان حال
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
issued
توزیع
distributions
توزیع
allotments
توزیع
issues
توزیع
repartition
توزیع
allotment
توزیع
dissemination
توزیع
t distribution
توزیع تی
dispensation
توزیع
dispensations
توزیع
distribution
توزیع
issue
توزیع
marketing
توزیع
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
redistribution
توزیع مجدد
dispensator
توزیع کننده
indistributable
غیرقابل توزیع
energy distribution
توزیع انرژی
reseller
توزیع کننده
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
deals
توزیع کردن
deal
توزیع کردن
marketing
بازاریابی و توزیع
fixed system
توزیع ثابت اب
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
frequency distribution
توزیع فراوانی
frequency distribution
توزیع بسامد
functional distribution
توزیع اساسی
gauaaian distribution
توزیع گوسی
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
gaussian distribution
توزیع نرمال
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
exponential distribution
توزیع نمایی
fire distribution
توزیع اتش
stresses distribution
توزیع تنشها
angular distribution
توزیع زاویهای
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
truncated distribution
توزیع ناقص
basic of issue
مبنای توزیع
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
uniform distribution
توزیع یکنواخت
bernoulli distribution
توزیع برنولی
unit of issue
واحد توزیع
unit of issue
مبنای توزیع
binomial distribution
توزیع دو جملهای
Excess Distribution
توزیع فراوانی
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
bose distribution
توزیع بوز
canonical distribution
توزیع بندادی
trade channel
مجرای توزیع
stress distribution
توزیع تنش
table of distribution
جدول توزیع
spatial distribution
توزیع فضائی
distributed
توزیع شده
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
distributor
توزیع کننده
distributors
توزیع کننده
administers
توزیع کردن
administering
توزیع کردن
administered
توزیع کردن
administer
توزیع کردن
chi square distribution
توزیع مربع خی
dealt
توزیع کردن
distributing point
نقطه توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
distribution factor
ضریب توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
distribution free
نابسته به توزیع
distribution function
تابع توزیع
distribution law
قانون توزیع
distribution of income
توزیع درامد
income distribution
توزیع درامد
distribution of wealth
توزیع ثروت
wealth distribution
توزیع ثروت
distribution panel
تابلوی توزیع
distribution ratio
نسبت توزیع
distribution system
شبکه توزیع
distribution system
سیستم توزیع
distributively
بشکل توزیع
issue
توزیع کردن
issued
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
dispensing
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
dispensed
توزیع کردن
dispense
توزیع کردن
symmetrical distribution
توزیع متقارن
sample distribution
توزیع نمونه
continuous distributions
توزیع پیوسته
cost of distribution
هزینه توزیع
cumulative distribution
توزیع تجمعی
rotation system
توزیع تناوبی
dealing arrangments
نحوه توزیع
revolving top
استوانه توزیع
decile
توزیع دهگانه
allotments
تخصیص توزیع
allotment
تخصیص توزیع
demotic distribution
توزیع جمعیت
distributable
قابل توزیع
distributivity
توزیع پذیری
poisson distribution
توزیع پواسون
optimal distribution
توزیع بهینه
probability distribution
توزیع احتمال
optimal distribution
توزیع ایده ال
distribute
توزیع کردن
land distribution
توزیع اراضی
unissued
<adj.>
توزیع نشده
random distribution
توزیع بی نظم
normalized distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
population distribution
توزیع جمعیت
marketing channel
مجرای توزیع
market channels
مجاری توزیع
load distribution
توزیع بار
normal distribution
توزیع نرمال
qualitative distribution
توزیع کیفی
normal distribution
توزیع بهنجار
dispatching
توزیع امکانات
issue commissary
مسئول توزیع
dispatch
توزیع امکانات
pareto distribution
توزیع پاراتو
despatches
توزیع امکانات
generalized function
توزیع
[ریاضی]
despatching
توزیع امکانات
distributes
توزیع کردن
poissan distribution
توزیع پواسن
dispatched
توزیع امکانات
planck distribution
توزیع پلانک
Distribution
توزیع
[ریاضی]
random distribution
توزیع تصادفی
despatched
توزیع امکانات
distributing
توزیع کردن
dispatches
توزیع امکانات
boltzmann distribution function
تابع توزیع بولتزمن
bose einstein distribution
توزیع بوز- اینشتین
outlet
رانش ابگیر توزیع
distribution cost
هزینه توزیع کالا
dividends
سود قابل توزیع
distributor duct
کانال توزیع کننده
fermi distribution function
تابع توزیع فرمی
dividend
سود قابل توزیع
outlets
رانش ابگیر توزیع
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
five fundamental economic questions
و چگونه توزیع شود
mark-ups
سود توزیع کننده
distributed profits
سود توزیع شده
constant current distribution
توزیع با شدت ثابت
cumulative frequency distribution
توزیع فراوانی تراکمی
molecular weight distribution
توزیع وزن مولکولی
countercurrent distribution
توزیع جریان مخالف
distributions
جدول توزیع اماد
moment distribution method
روش توزیع لنگر
personal distribution
توزیع درامد فردی
distribution
پخش
[توزیع]
[اقتصاد]
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
distributing tee
سه راهی توزیع کننده
distribution area
منطقه توزیع اماد
marketing area
منطقه توزیع کالا
distribution
جدول توزیع اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com