Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
production time
زمان ساخت
Other Matches
work in progress
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
os/
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
present
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
زمان حاضر زمان حال
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
structuring
ساخت
workmanship
ساخت
manufacture
ساخت
manufactured
ساخت
form
ساخت
manufactures
ساخت
structures
ساخت
syntheses
ساخت
synthesis
ساخت
textures
ساخت
texture
ساخت
structure
ساخت
unstructured
بی ساخت
formation
ساخت
make-up
ساخت
forms
ساخت
compositions
ساخت
manufactory
ساخت
substandard
بد ساخت
fabrication
ساخت
formed
ساخت
making
ساخت
make up
ساخت
composition
ساخت
habitus
ساخت
construction
ساخت
generation
ساخت
constructions
ساخت
built
ساخت
performance
ساخت
manufacturing
ساخت
conformation
ساخت
performances
ساخت
fecit
ساخت
designs
ساخت
generations
ساخت
design
ساخت
invenit
ساخت
home-made
ساخت میهن
personality structure
ساخت شخصیت
phrase structure
با ساخت عبارتی
production process
روند ساخت
well made
خوش ساخت
field strcture
ساخت میدانی
mental structure
ساخت ذهنی
grafts
ساخت وپاخت
power structure
ساخت قدرت
population structure
ساخت جمعیت
structuralism
ساخت گرایی
production cost
ارزش ساخت
makes
ساختمان ساخت
make
ساخت ترکیب
make
رسیدن به ساخت
grafted
ساخت وپاخت
graft
ساخت وپاخت
dynamic structure
ساخت پویا
make
ساختمان ساخت
assembly
نصب ساخت
manufacturing
صنعت ساخت
infra structure
زیر ساخت
program structure
ساخت برنامه
factory order
سفارش ساخت
building blocks
کنده ساخت
family structure
ساخت خانواده
building block
کنده ساخت
design and construction
طراحی و ساخت
shop
محل ساخت
unstructured interview
مصاحبه بی ساخت
confection
ترکیب ساخت
simple structure
ساخت ساده
group structure
ساخت گروهی
reconstituting
تجدید ساخت
reconstitutes
تجدید ساخت
home made
ساخت داخلی
reconstituted
تجدید ساخت
tree structure
ساخت درختی
reconstitute
تجدید ساخت
static structure
ساخت ایستا
homemade
ساخت میهن
home made
ساخت بومی
shopped
محل ساخت
shops
محل ساخت
file structure
ساخت پرونده
collusion
ساخت و پاخت
collusion
ساخت وپاخت
prototyping
ساخت یک نمونه
perceptual structure
ساخت ادراکی
formatio reticularis
ساخت شبکهای
reticular formation
ساخت شبکهای
new built
تازه ساخت
brand names
علامت ساخت
manufacture process
فرایند ساخت
brand name
علامت ساخت
new buit
تازه ساخت
newmade
تازه ساخت
confections
ترکیب ساخت
social strcture
ساخت اجتماعی
machine made
ساخت ماشین
control structure
ساخت کنترل
workmanship
کار ساخت
latent structure
ساخت نهفته
covin
ساخت وپاخت
covinous
ساخت وپاختی
elaborated
ساخت استاد
structured
ساخت یافته
structured
دارای ساخت
elaborating
ساخت استاد
production
ارائه ساخت
tectonics
زمین ساخت
structuring
ساختار ساخت
elaborate
ساخت استاد
man made
ساخت بشر
block structured
با ساخت کندهای
block structure
ساخت کندهای
man-made
ساخت بشر
class structure
ساخت طبقاتی
productions
ارائه ساخت
structure
ساختار ساخت
structures
ساختار ساخت
tectonic
زمین ساخت
affect structure
ساخت عاطفه
manufacturing process
پویش ساخت
makes
ساخت ترکیب
manufacture cost
ارزش ساخت
american make
ساخت امریکایی
capital structure
ساخت سرمایه
manufacture process
فراگرد ساخت
structuralist
ساخت گرای
manufacturing cost
هزینه ساخت
rebuilds
تجدید ساخت
manufacturing process
فرایند ساخت
forbade
نا مقدور ساخت
data structure
ساخت داده ها
elaborates
ساخت استاد
agro industry
کشت و ساخت
makes
رسیدن به ساخت
rebuild
تجدید ساخت
structuralists
ساخت گرای
market structure
ساخت بازار
deep structure
ژرف ساخت
productions
کنترل ساخت یک محصول
colludes
ساخت وپاخت کردن
packaging
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
layout
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
colluding
ساخت وپاخت کردن
productions
سرعت ساخت محصول
the lord will provide
خداوسیله خواهد ساخت
structured interview
مصاحبه ساخت دار
colluded
ساخت وپاخت کردن
production
عمل اوری ساخت
make-up
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
structured english
انگلیسی ساخت یافته
productions
عمل اوری ساخت
structured walkthroughs
بررسیهای ساخت یافته
structural psychology
روانشناسی ساخت گرا
style
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
production
کنترل ساخت یک محصول
production
سرعت ساخت محصول
collude
ساخت وپاخت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com