Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
reference time
زمان مرجع
Other Matches
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
anchorages
مرجع
anchorage
مرجع
authority
مرجع
anchor
مرجع
references
مرجع
anchoring
مرجع
anchors
مرجع
reference
مرجع
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
anchoring point
نقطه مرجع
antecedent
مرجع ضمیر
reference axes
محورهای مرجع
reference edge
لبه مرجع
check lists
لیست مرجع
external reference
مرجع خارجی
antecedents
مرجع ضمیر
references
بازگشت مرجع
refernce parameter
پارامتر مرجع
reference address
نشانی مرجع
authority
مرجع قدرت
reference signal
سیگنال مرجع
reference pilot
نمونه مرجع
reference language
زبان مرجع
reference group
گروه مرجع
reference electrode
الکترود مرجع
reference
بازگشت مرجع
reference cell
پیل مرجع
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
bias
سطح مرجع الکتریکی
batch number
شماره مرجع و یک دسته
refernce manual
کتاب راهنمای مرجع
biases
سطح مرجع الکتریکی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
superset
مجموعه مرجع
[ریاضی]
equinoctial colure
دایره ساعتی مرجع
apostle
عالیترین مرجع روحانی
apostles
عالیترین مرجع روحانی
preferred system of coordinates
دستگاه مختصات مرجع
Atticurages
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
Attic storey
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Atticurgic
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
bias
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
relative
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
biases
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
OLE container object
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
inclination
زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
master
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
baseline document
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
mastered
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
presented
زمان حاضر زمان حال
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
presenting
زمان حاضر زمان حال
presents
زمان حاضر زمان حال
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
cells
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
footnotes
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
masters
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
atomic
ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
mastered
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
footnote
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
texts
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
text
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
absolute address
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
registers
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
register
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensing
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
زمان فعل تصریف زمان فعل
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
cycle time
زمان
term
زمان
clocks
زمان ها
time
زمان
timepiece
زمان
tempo
زمان
time-consuming
زمان بر
thitherto
تا ان زمان
yet
تا ان زمان
tempos
زمان
whene'er
هر زمان
contemporaneous
هم زمان
thence
از ان زمان
away
از ان زمان
periods
زمان
cotemporaneous
هم زمان
simultaneously
در یک زمان
synchrone
هم زمان
synchronous
هم زمان
period
زمان
clock
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
زمان
terming
زمان
zeitgeist
زمان
time-piece
زمان
termed
زمان
stroking
زمان
timed
زمان
date
زمان
time consuming
زمان بر
dates
زمان
time of blowing
زمان دم
coinstantaneous
هم زمان
stroke
زمان
stroked
زمان
strokes
زمان
times
زمان
peace time
زمان صلح
dead time
زمان گمگشته
orthogenesis
جبر زمان
preparation time
زمان تهیه
preterit
زمان ماضی
prescriptions
مرور زمان
budget period
زمان بودجه
blue moon
زمان دراز
physiological time
زمان فیزیولوژیکی
period of concentration
زمان تمرکز
peace time
در زمان صلح
cycle time
زمان تناوب
cycle time
زمان سیکل
passtime
زمان گذارستون
miscellaneous time
زمان متفرقه
nonsynchronous
ناهم زمان
dead time
زمان مرده
cutting time
زمان اصلی
base period
زمان مبنا
multiplication time
زمان ضرب
cutting time
زمان برش
production time
زمان تولید
contemporize
هم زمان کردن
chronometer
زمان سنج
reflex time
زمان بازتاب
present tense
زمان حال
chronophobia
زمان هراسی
chronoscope
زمان سنج
chronoscope
زمان نما
compile time
زمان کامپایل
compilation time
زمان کامپایل
civil time
زمان عرفی
clk
زمان سنج
coking time
زمان کک سازی
coking period
زمان کک سازی
clocked
با سنجش زمان
chronograph
زمان نگار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com