English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
chronophobia زمان هراسی
Other Matches
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
pyrexiophobia تب هراسی
febriphobia تب هراسی
gynephobia زن هراسی
aquaphobia اب هراسی
demonophobia جن هراسی
trichophobia مو هراسی
cinophobia سگ هراسی
toxicophobia , toxophobia سم هراسی
hydrophobia اب هراسی
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
eisotrophobia ایینه هراسی
spectrophobia ایینه هراسی
arachneophobia عنکبوت هراسی
gatophobia گربه هراسی
electrophobia برق هراسی
amaxophobia سواری هراسی
entomophobia حشره هراسی
antlophobia سیل هراسی
anthropophobia انسان هراسی
androphobia مرد هراسی
algophobia درد هراسی
eremophobia تنهایی هراسی
eremiophobia انزوا هراسی
amathophobia غبار هراسی
automyosophobia گنده تن هراسی
autophobia تنهایی هراسی
sitophobia خوراک هراسی
triskaidekaphobia سیزده هراسی
traumatophobia اسیب هراسی
social phobia جمع هراسی
taphophobia گور هراسی
thanatophobia مرگ هراسی
coitophobia جماع هراسی
theophobia خدا هراسی
demophobia جماعت هراسی
school phobia مدرسه هراسی
thalassophobia دریا هراسی
zoophobia حیوان هراسی
belonephebia سوزن هراسی
brontophobia تندر هراسی
catagelophobia استهزاء هراسی
domatophobia خانه هراسی
vaccinophobia تزریق هراسی
satanophobia شیطان هراسی
scatophobia نجاست هراسی
coprophobia مدفوع هراسی
galeophobia گربه هراسی
apiphobia زنبور هراسی
lyssophobia جنون هراسی
maniaphobia جنون هراسی
haptephobia لمس هراسی
haphephobia لمس هراسی
hamartophobia گناه هراسی
gamophobia ازدواج هراسی
musophobia موش هراسی
mysophobia الودگی هراسی
necrophobia مرده هراسی
hematophobia خون هراسی
hemophobia خون هراسی
xenophobia بیگانه هراسی
stage fright صحنه هراسی
kainophobia تغییر هراسی
kainotophobia تغییر هراسی
keraunophobia اذرخش هراسی
labiophobia گفتار هراسی
lalophobia گفتن هراسی
hypnophobia خواب هراسی
hodophobia سفر هراسی
nosophobia بیماری هراسی
pathophobia بیماری هراسی
photophobia نور هراسی
phonophobia صدا هراسی
achluophobia تاریکی هراسی
phasmophobia شبح هراسی
nyctophobia تاریکی هراسی
acrophobia بلندی هراسی
poinephobia تنبیه هراسی
pyrophobia اتش هراسی
ophidiophobia مار هراسی
ailurophobia گربه هراسی
ochlophobia ازدحام هراسی
peccatophobia گناه هراسی
bacilliphobia میکرب هراسی
monophobia تنهایی هراسی
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
astraphobia رعد و برق هراسی
astrapophobia رعد و برق هراسی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival زمان حضور زمان رسیدن
present زمان حاضر زمان حال
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time زمان جستجو زمان طلب
presents زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
presenting زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensing زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses زمان فعل تصریف زمان فعل
tense زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
tempo زمان
termed زمان
ticker [colloquial] [watch] زمان
terming زمان
clock زمان
timed زمان
away از ان زمان
tempos زمان
time زمان
date زمان
yet تا ان زمان
periods زمان
period زمان
dates زمان
zeitgeist زمان
whene'er هر زمان
term زمان
thitherto تا ان زمان
thence از ان زمان
contemporaneous هم زمان
stroke زمان
stroked زمان
strokes زمان
times زمان
clocks زمان ها
coinstantaneous هم زمان
time of blowing زمان دم
stroking زمان
time consuming زمان بر
synchrone هم زمان
cycle time زمان
time-piece زمان
cotemporaneous هم زمان
synchronous هم زمان
timepiece زمان
simultaneously در یک زمان
time-consuming زمان بر
whenever هر زمان که هرگاه
incidentals time زمان اتفاقی
hour meter زمان شمار
floor to floor time زمان اصلی
acceleration time زمان شتاب
fire time زمان انفجار
access time زمان دستیابی
idle period زمان توقف
idle time زمان بی باری
f. tense زمان اینده
exposure time زمان پرتودهی
fusing time زمان ذوب
local time زمان محلی
hereunto تا این زمان
head seek time زمان جستجوی هد
handleing time زمان بررسی
time lag زمان مرده
time lag زمان تاخیر
time lags زمان مرده
holding time زمان نگهداری
time lags زمان تاخیر
cooling period زمان انتظار
greenwich time زمان گرینیچ
inactive time زمان غیرفعال
fuze setting زمان ماسوره
in process of time بمرور زمان
incidentals time زمان ضمنی
coking period زمان کک سازی
cycle time زمان سیکل
dead time زمان مرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com