English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
decay time زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
Other Matches
pdm Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
lapse time زمان کاهش
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
decay curves منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
half life period مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
impluse train پالس
pulse پالس
pulsed پالس
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
pulse period تناوب پالس
pulse transmitter فرستنده پالس
pulse width پهنای پالس
pulse counter پالس شمار
pulse modulation مدولاسیون پالس
flyback pulse پالس برگشت
ignition pulse پالس احتراق
heat pulse پالس حرارتی
high power pulse پالس قوی
light pluse پالس نور
pulse converter مبدل پالس
input pulse پالس ورودی
impluse frequency فرکانس پالس
voltage pulse پالس ولتاژ
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
ideal rectangular pulse پالس مربعی ایده ال
pulse amplifier تقویت کننده پالس
light pluse generator مولد پالس نور
high power pulse generator مولد پالس پرقدرت
spike پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
decrease کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
electronics الکترونیک
electronic الکترونیک
dielectric دی الکترونیک
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
electronic engineer مهندس الکترونیک
integrate electronics الکترونیک مجتمع
industrial electronic الکترونیک صنعتی
microelectronics ریز الکترونیک
electronic warfare جنگ الکترونیک
avionics الکترونیک هواپیمایی
gaseous electronics الکترونیک گازی
electronic engineer کارشناس الکترونیک
electron optics نورشناخت الکترونیک
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
electronics علم الکترونیک الکترونشناسی
communication and electronics رسته مخابرات و الکترونیک
electronic الکترونیکی مربوط به الکترونیک
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
receptacle پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
iec کمیسیون بین المللی الکترونیک
outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power point [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
socket [wall socket] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
convenience outlet [American] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
point [wall socket] [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
material dispersion پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
eia Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
aviationelectronic بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
to plug متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
to tap ولتاژ مشخص کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
deep discharge تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
to tap وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
opto electronics تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
institute of electrical and society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
to tap با پایانه در وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
present زمان حاضر زمان حال
arrival زمان حضور زمان رسیدن
presented زمان حاضر زمان حال
presents زمان حاضر زمان حال
seek time زمان جستجو زمان طلب
presenting زمان حاضر زمان حال
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
powers خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powered خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
iee /s 00 مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
recycling برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
electronic jamming تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
slowdown کاهش
decreases کاهش
decrement کاهش
reduce/enlarge کاهش
mitigation کاهش
slowdowns کاهش
degression کاهش
reduction کاهش
reductions کاهش
falling-off کاهش
falling off کاهش
decreased کاهش
decrease کاهش
deduction کاهش
acceptance کاهش
acceptances کاهش
devaluation کاهش
subrtraction کاهش
subraction کاهش
rebate کاهش
imminution کاهش
dampest کاهش
dampers کاهش
damp کاهش
relief کاهش
diminution کاهش
wastage کاهش
subtraction کاهش
abatement کاهش
declining کاهش
declines کاهش
declined کاهش
decline کاهش
downturns کاهش
downturn کاهش
rebates کاهش
scale down کاهش
slow down کاهش
depreciatory کاهش
concession کاهش
attenuation کاهش
spoil کاهش
spoiled کاهش
spoiling کاهش
spoils کاهش
shrinkage کاهش
clemmensen reduction کاهش کلمنسنی
reduction factor ضریب کاهش
tax deduction کاهش مالیات
lapse rate اهنگ کاهش
detraction کاهش کسرشان
abatement کاهش الودگی
deceleration کاهش سرعت
detraction کاهش توجه
minuend کاهش یاب
intensity decrease کاهش شدت
rebate تخفیف کاهش
shrink کاهش یافتن
wage cuts کاهش دستمزد
rebates تخفیف کاهش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com