English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
English Persian
rough زمخت ناهموار
roughest زمخت ناهموار
Other Matches
coarsen زمخت شدن زمخت کردن
coarsens زمخت شدن زمخت کردن
coarsening زمخت شدن زمخت کردن
coarsened زمخت شدن زمخت کردن
bumpier ناهموار
bumpiest ناهموار
hackly ناهموار
rugged ناهموار
craggy ناهموار
cragged ناهموار
rudest ناهموار
unfairly ناهموار
ruder ناهموار
rude ناهموار
hummocky ناهموار
bumpy ناهموار
scabrous ناهموار
unfair ناهموار
uneven ناهموار
scaly ناهموار
ragged left چپ ناهموار
out of flat ناهموار
knolly ناهموار
jagged ناهموار
iron bound ناهموار
ragged ناهموار ژنده
rough درشت ناهموار
ruff ناهموار کردن
roughest درشت ناهموار
raggedly بطور ناهموار
ruffe ناهموار کردن
broken ground زمین ناهموار
raggelly بطور ناهموار
ruffs ناهموار کردن
ragged right راست ناهموار
rougher ناهموار کننده
uneven road جاده ناهموار
rough country سرزمین ناهموار
ripples دارای سطح ناهموار
ripple دارای سطح ناهموار
ruggedly بطور ناهموار یا ملایم
drafts کپی ناهموار یا رسم
rippling دارای سطح ناهموار
rippled دارای سطح ناهموار
drafted کپی ناهموار یا رسم
draft کپی ناهموار یا رسم
section out شکستن موج بطور ناهموار
warting ناهموار شدن سطح فلز
jag چاک زدن ناهموار بریدن
clumsier زمخت
coarse fibred زمخت
clumsiest زمخت
blowzed زمخت
toughest زمخت
clumsy زمخت
ill grained زمخت
tough زمخت
tougher زمخت
rudas زمخت
impolite زمخت
crass زمخت
harder زمخت
hardest زمخت
churlish زمخت
gross زمخت
grossed زمخت
grossing زمخت
grosser زمخت
grosses زمخت
grossest زمخت
hard زمخت
coarse زمخت
crudest زمخت
coarser زمخت
ruder زمخت
cruder زمخت
crude زمخت
rudest زمخت
coarsest زمخت
rude زمخت
rugged زمخت
over rough and smooth در زمین ناهموار وهموار در پستی وبلندی
off road racing مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
heavyset کلفت زمخت
blue [joke] <adj.> زمخت [جوک]
harsh جنس زمخت
trachyphonia زمخت صدایی
stogy کفش زمخت
stogie کفش زمخت
broad tuning میزانسازی زمخت
tougher زمخت بادوام
toughest زمخت بادوام
ungainly زمخت و غیرجذاب
roughest زمخت کردن
rough زمخت کردن
raucous زمخت ناهنجار
blowsy خشن زمخت
tough زمخت بادوام
blowzy خشن زمخت
draft کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafted کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
clodhopper کفشهای زمخت سنگین
rough hewn طرح شده زمخت
churl ادم خشن و زمخت
grogram نوعی پارچه زمخت
clodhoppers کفشهای زمخت سنگین
drugget پارچه پشمی زمخت
rough-hewn طرح شده زمخت
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
unflattering <adj.> برخورنده [ناملایم] [زمخت]
incult زمخت کشت نشده
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
gruff دارای ساختمان خشن و زمخت
gothicize زمخت وبدون فرافت کردن
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
clownish دارای رفتار زمخت وبدون اداب
an unlicked cub جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
fracto cumulus ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
ruffle ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffles ناصاف کردن ناهموار کردن
grosses جمع کردن زمخت کردن
grossing جمع کردن زمخت کردن
grosser جمع کردن زمخت کردن
grossest جمع کردن زمخت کردن
gross جمع کردن زمخت کردن
grossed جمع کردن زمخت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com