English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
English Persian
hibernation زمستان خوابی
Other Matches
winterer زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
agrypnia بی خوابی
ahupnosia بی خوابی
sleeplessness بی خوابی
ahypnia بی خوابی
hypnoidal خوابی
hypnoid خوابی
carnal knowledge بغل خوابی
estivation تابستان خوابی
supination برپشت خوابی
i dreamt a d. خوابی دیدم
to know carnally بغل خوابی کردن با
lying in در بستر خوابی دوره نفاس
four-poster تخت خوابی که چهارتیریادیرک درچهارگوشه داردکهبانهاپرده میبندن
four-posters تخت خوابی که چهارتیریادیرک درچهارگوشه داردکهبانهاپرده میبندن
there is no royal road to learning <proverb> تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
supination قرار دادن کف دست رو به بالا تاق باز خوابی
winters زمستان
winter زمستان
winter kill زمستان کش
nymphomanic دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
winter tide فصل زمستان
brumal مربوط به زمستان
wintertide فصل زمستان
wintertime هنگام زمستان
wintertime فصل زمستان
nuclear winter زمستان اتمی
wintery مناسب زمستان
the f. winter زمستان اینده
in the midst of winter در قلب زمستان
in the midst of winter در چله زمستان
wintry مناسب زمستان
all over winter سراسر زمستان
depth of winter چله زمستان
the dead of winter چله زمستان
midwinter وسط زمستان
in the midst of winter در وسط زمستان
dormouse موش زمستان خواب
dormice موش زمستان خواب
winterish مناسب برای زمستان
winterer بسر برنده زمستان
hibernating زمستان را دربیهوشی بسر بردن
winterbourne رودی که در زمستان جاری میشود
hibernates زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernate زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernated زمستان را دربیهوشی بسر بردن
deciduous گیاهی که در زمستان برگ میریزد
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
winter kill در سرمای زمستان از بین رفتن
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
hibernation بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
half evergreen دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
They must hunger in frost, that will not work in heat. <proverb> آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com