Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
Other Matches
wracks
توری مشبک اشغال گیر
wracked
توری مشبک اشغال گیر
caul
نوعی روسری مشبک توری
racks
توری مشبک اشغال گیر
racked
توری مشبک اشغال گیر
rack
توری مشبک اشغال گیر
lattic-moulding
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
netted veined
دارای رگههای مشبک مشبک العروق
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
lattice suspension bridge
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partition
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partitions
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
reticular
مشبک
honeycomb
مشبک
meshy
مشبک
netted
مشبک
cribriform
مشبک
gridded
مشبک
flowing
<adj.>
مشبک
retculate
مشبک
retiform
مشبک
cancellated
مشبک
latticed
مشبک
cancellate
مشبک
grilled
مشبک
honeycombs
مشبک
hairnets
توری سر
lace
توری
hairnet
توری سر
laces
توری
grating
توری
gratings
توری
filter
توری
filters
توری
lacing
توری
mesh
توری
meshing
توری
grids
توری
nett
توری
grid
توری
net
توری
nets
توری
meshes
توری
perforated cover plates
صفحات مشبک
perforated brick
اجر مشبک
reticulate
مشبک کردن
interweave
مشبک کردن
lattice window
پنجره مشبک
lattice windows
پنجره مشبک
crate
صندوق مشبک
crates
صندوق مشبک
latticework
چیز مشبک
truss
تیر مشبک
trussed
تیر مشبک
trusses
تیر مشبک
interweaving
مشبک کردن
wire mesh
اهنبندی مشبک
interwove
مشبک کردن
pierced woodwork
چوبکاری مشبک
shadow mask
صفحه مشبک
meshwork
کارهای مشبک
truss bridge
پل با تیر مشبک
trestle work
پایههای مشبک
interweaves
مشبک کردن
trussing
تیر مشبک
mesh iron
اهن مشبک
air-bick
سفال مشبک
grilles
پنجره مشبک
lattice grider
تیر مشبک
lattice mast
دکل مشبک
Geometrical
مشبک کاری
bar screen
دریچه مشبک
aperture mask
صفحه مشبک
bar screen
ریچه مشبک
lattices
تیر مشبک
hollow brick
اجر مشبک
honeycomb coil
پیچک مشبک
lattice tower
برج مشبک
lattice woung coil
پیچک مشبک
lattic-window
پنجره مشبک
lattices
کار مشبک
lattice
تیر مشبک
lattice tower
دکل مشبک
interlace
مشبک کردن
interknit
در هم مشبک کردن
fretwork specialist
مشبک کار
checker chamber
اطاقک مشبک
sleeve brick
اجر مشبک
grille
پنجره مشبک
checker brick
اجر مشبک
lattice
کار مشبک
lattice suspension bridge
پل اویزشی مشبک
imitation lace
توری بدل
incandescent mantle
توری چراغ
imitation lace
توری نما
reflection grating
توری بازتاب
diffraction grating
توری پراش
control grid
توری کنترل
fancywork
توری دوزی
ruche
پارچه توری
brass screen
توری برنجی
ruching
پارچه توری
scramble net
پله توری
screen grid
توری غربال
jet blast deflector
توری محافظ
lantern
چراغ توری
mantle burner
چراغ توری
lattices
توری منظم
mesh connection
اتصال توری
meat safe
قفسه توری
lanterns
چراغ توری
mantle
کلاه توری
netting
توری دوزی
networks
شبکه توری
network
شبکه توری
meshwork
توری بافی
mantle lamp
چراغ توری
mantles
توری چراغ
mantles
کلاه توری
mantle
توری چراغ
wire gauze
توری سیمی
Flugelaltar
توری کاری
lattice
توری منظم
grillwork
پنجره مشبک سازی
net winged
دارای بال مشبک
mesh reinforcement
ارماتور مشبک فلزی
luggage net
باربند فلزی مشبک
expanded metal
ورق اهن مشبک
reinforced grillage
ارماتور مشبک فلزی
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
lattice girder
تیر حمال مشبک
reticulate
شبکه کردن مشبک
reticulum
بافت همبند و مشبک
Kentish tracery
مشبک کاری کنتی
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
chancelor
جداره مشبک
[کلیسا]
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
slotted casing
لوله جدار مشبک
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
interlaced
درهم بافته مشبک
tat
حاشیه توری گذاشتن
tat
توری حاشیه بافتن
metal gauze
بافت توری فلزی
macrame knot
گره توری بافی
guipure
پارچه توری گلدار
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
gauze brush
زغال توری شکل
wire netting
بافت توری سیمی
fan tracery
طاق توری کاری
drawnwork
حاشیه توری پارچه
Lattice
[order]
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
lattice network
شبکه توری منظم
flashback screen
توری مانع شعله
gauze
نوعی بافت توری
tatting
توری حاشیه لباس
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
cellular metal floor raceway
سیم روی کف مشبک اطاق
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
corner truss
تیر مشبک کنج دار
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
macrame
توری ضخیم و ریشه دار
picot
حلقه زینتی توری بافی
bobbinet
نوعی توری نخی یا ابریشمی
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
tiffany
پارچه توری ابریشمی نازک
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
tat
دارای حاشیه توری کردن
filet
توری دارای اشکال مربع
penicillate
دارای شبکه توری فریف
mesh
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
meshes
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
screening, screenings
تور سیمی پنجره توری دار
screens
تور سیمی پنجره توری دار
screen
تور سیمی پنجره توری دار
live bag
توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screened
تور سیمی پنجره توری دار
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
ruche
یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
mignonette
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
batting cage
حصار توری برای تمرین بیس بال
racking
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
ruching
یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
predispositions
زمینه
context
زمینه
contexts
زمینه
backgrounds
زمینه
background
پس زمینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com