English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
terrestrial زمینی مربوط به زمین
Other Matches
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
overland در روی زمین از راه زمینی
diastrophic مربوط به تحولات زمین
geogonostical مربوط بعلم زمین شناسی
land policy سیاست اقتصادی مربوط به زمین
strongside مربوط به جبهه قوی زمین
geogonostic مربوط بعلم زمین شناسی
geoscience علوم مربوط به زمین شناسی
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
rotation coefficients ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
epigene روی زمین تولید شده روی زمینی
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
predial or prae زمینی
terrene زمینی
territorial زمینی
agrarian زمینی
earthly زمینی
landed a زمینی
sub astral زمینی
sublunary زمینی
subaerial رو زمینی
tellurian زمینی
earth-bound زمینی
tumbling زمینی
terraneous زمینی
sublunar زمینی
terrestrial زمینی
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
ground fire تیر زمینی
landmines مین زمینی
landmine مین زمینی
ground force نیروی زمینی
ground control کنترل زمینی
ground circuit مدار زمینی
graze burst ترکش زمینی
terrestrial وضعیت زمینی
earth nut بادام زمینی
floor lamp اباژور زمینی
ground forces نیروی زمینی
hypogeal زیر زمینی
land mine مین زمینی
land forces نیروی زمینی
gully دالان زمینی
gullies دالان زمینی
land force n نیروی زمینی
land combat نبرد زمینی
infernal regions دیارزیر زمینی
hypogean زیر زمینی
hypogeous زیر زمینی
land tail بنه زمینی
subterraneous زیر زمینی
suberranean زیر زمینی
perigee حضیض زمینی
army نیرو زمینی
armies نیرو زمینی
overland mail پست زمینی
tater سیب زمینی
praties سیب زمینی
murphy سیب زمینی
mail gram پست زمینی
tellurian matter ماده زمینی
terrain corridor دالان زمینی
ground return بازتاب زمینی
terrestrial radiation تابشهای زمینی
terrestrial refraction شکست زمینی
ground position موقعیت زمینی
ground position ایستگاه زمینی
ground observer دیدبان زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
ground nut بادام زمینی
ground liaison رابط زمینی
gulleys دالان زمینی
ground return برگشت زمینی
terraqueous زمینی ودریایی
terrain return اکوی زمینی
groundling گیاه زمینی
ground waves امواج زمینی
ground wave موج زمینی
ground track مسیر زمینی
ground surveillance تجسس زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
ground speed سرعت زمینی
ground forces نیروهای زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
potato سیب زمینی
floor lamp [American] آباژور زمینی
bonus pass پاس زمینی
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
floor lamps [American] آباژورهای زمینی
army forces نیروهای زمینی
army attache وابسته زمینی
peanuts پسته زمینی
peanuts بادام زمینی
peanut پسته زمینی
peanut بادام زمینی
army general staff ستادنیروی زمینی
potatoes سیب زمینی
antenna ground انتن زمینی
earthy زمینی دنیوی
monkey nut بادام زمینی
earth antenna انتن زمینی
ground antenna انتن زمینی
groundnuts بادام زمینی
apogee اوج زمینی
groundnut بادام زمینی
table water سفره اب زیر زمینی
ground loom دار زمینی [قالی]
geomorphic شبیه بزمین زمینی
army corps سپاههای نیروی زمینی
army base پادگان نیروی زمینی
latitude band نوار عرضی زمینی
mashed potatoes پوره سیب زمینی
surface mission ماموریت دفاع زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
subterranean roots ریشههای زیر زمینی
land tail باقیمانده زمینی یکان
land carriage بار کشی زمینی
army staff ستاد نیروی زمینی
asphaltum قیر زمینی اسفالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com