English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
fen زمین ابگیر
fens زمین ابگیر
Search result with all words
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
Other Matches
weathering ابگیر
pool ابگیر
intake ابگیر
penstock ابگیر
swamp ابگیر
sluiced ابگیر
riser ابگیر
swamps ابگیر
swamping ابگیر
intakes ابگیر
basin ابگیر
tankage ابگیر
sluice ابگیر
pools ابگیر
sluices ابگیر
swamped ابگیر
pooled ابگیر
basins ابگیر
basined دارای ابگیر
intake area منطقه ابگیر
barrel outlet ابگیر لولهای
receiving basin حوضچه ابگیر
outlet دهانه ابگیر
outlets دهانه ابگیر
pipe outlet ابگیر لولهای
direct outlet ابگیر مستقیم
spur offtake ابگیر مستقیم
turnout دهانه ابگیر
submerged intake ابگیر مستغرق
height of rise ارتفاع ابگیر
tidal flats زمینهای ابگیر
intake دهانه ابگیر
intake of a well ابگیر یک چاه
intakes دهانه ابگیر
turnouts دهانه ابگیر
sluicy ابگیر مانند
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
outlets رانش ابگیر توزیع
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
outlet رانش ابگیر توزیع
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
basins حوزه رودخانه ابگیر
basin حوزه رودخانه ابگیر
turnout area ابخور یک ابگیر توزیع
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
bay مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed مخزن پشت ابگیر دهانه بند
baying مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bays مخزن پشت ابگیر دهانه بند
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
delivery channel نهر فرعی یا نهر ابگیر
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
norland زمین
ground line خط زمین
graze زمین
soiling زمین
soil زمین
earths زمین
soils زمین
ground surface کف زمین
lackland بی زمین
rooter زمین کن
acre زمین
globe زمین
grass roots کف زمین
land n زمین
geodetically زمین
grazes زمین
extra terrestrial زمین
grazed زمین
land زمین
earthing زمین
acres زمین
floored کف زمین
ground کف زمین
ground زمین
floor کف زمین
real estate زمین
domain زمین
domains زمین
cinder track زمین دو
aerospace جو زمین
globes زمین
ground : زمین
floors کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floor کف زمین
earth زمین
field زمین
tellus زمین
fielded زمین
terrain زمین
this earthly round زمین
cinder tracks زمین دو
fields زمین
geoid زمین وار
geochemistry زمین شیمی
geodesy زمین سنجی
floor محدوده زمین
foreland زمین جلوامده
flat ground زمین مسطح
earthward بسوی زمین
earthmoving حرکت زمین
earthling اهل زمین
earthing strap تسمه زمین
crusts پوسته زمین
end زمین حریف
ended زمین حریف
earthward بطرف زمین
earthwards سوی زمین
elevated ground زمین بلند
flat ground زمین تخت
field of play زمین بازی
feature line خط عوارض زمین
floors محدوده زمین
crust پوسته زمین
earthwards بطرف زمین
emblements حاصل زمین
emblements محصول زمین
ends زمین حریف
geoid زمین دیسه
uplands زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
upland زمین کوهستانی
upland زمین بلند
basements زیر زمین
graben فرو زمین
greenside در مجاورت زمین
gridiron زمین فوتبال
gridition زمین فوتبال
soccer field زمین فوتبال
ground conection اتصال زمین
ground cushion بالشتک زمین
ground detector تستر زمین
earth science زمین شناسی
ground effect اثر زمین
glebe زمین خاک
borderland زمین سرحدی
glebe زمین وقف
geoisotherm همدمای زمین
geotherm همدمای زمین
isogeotherm همدمای زمین
geosphere زمین سپهر
ground detector اشکارساز زمین
paralysis زمین گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com