Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
track
زمین بازیهای میدانی
tracked
زمین بازیهای میدانی
tracks
زمین بازیهای میدانی
Other Matches
field games
بازیهای میدانی
ball park
زمین بازیهای با توپ
racket games
بازیهای راکتدار
court games
بازیهای محوطهای
asian games
بازیهای اسیایی
youth sports
بازیهای جوانان
net games
بازیهای توردار
computerized game playing
بازیهای کامپیوتری
plympic games
بازیهای المپیک
games
بازیهای المپیک
olympics
بازیهای المپیک
goal games
بازیهای دروازه دار
matches
رویارویی بازیهای دو جانبه
winter olympic
بازیهای المپیک زمستانی
match
رویارویی بازیهای دو جانبه
party politics
سیاست بازیهای حزبی
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
pan american games
بازیهای ملتهای امریکایی
olympiad
جشنهای بازیهای المپیک
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
athletics
دو و میدانی
track and field
دو و میدانی
olympian
شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
field force
نیروی میدانی
field study
بررسی میدانی
streetwise
چاله میدانی
field dependence
وابستگی میدانی
athletes
دو و میدانی کار
athlete
دو و میدانی کار
field effect
با تاثیر میدانی
field emission
صدور میدانی
field strcture
ساخت میدانی
field work
پژوهش میدانی
high field emission arc
قوس میدانی
field theory
نظریه میدانی
trackman
دو و میدانی کار
field worker
پژوهشگر میدانی
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
Do you know who you are dealing with?
میدانی با کی طرفی ؟
freeing
ترخیص کردن میدانی
freed
ترخیص کردن میدانی
frees
ترخیص کردن میدانی
langlauf
مسابقه اسکی میدانی
free field format
در قالب ازاد میدانی
free
ترخیص کردن میدانی
triangular meet
مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
cross country
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
pentathlete
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
mosfet
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
roughhouse
بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
democratic comiteism
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes
زمین
acres
زمین
earths
زمین
ground surface
کف زمین
graze
زمین
ground line
خط زمین
acre
زمین
land
زمین
extra terrestrial
زمین
grazed
زمین
earthing
زمین
land n
زمین
rooter
زمین کن
soils
زمین
soiling
زمین
soil
زمین
norland
زمین
grass roots
کف زمین
geodetically
زمین
terrain
زمین
floor
کف زمین
domains
زمین
real estate
زمین
ground
زمین
domain
زمین
ground
: زمین
floored
کف زمین
cinder track
زمین دو
cinder tracks
زمین دو
floor
کف زمین
aerospace
جو زمین
ground
کف زمین
floors
کف زمین
globe
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
fields
زمین
field
زمین
this earthly round
زمین
globes
زمین
earth
زمین
tellus
زمین
fielded
زمین
lackland
بی زمین
ended
زمین حریف
surveyors
زمین پیما
end
زمین حریف
faults
شکست زمین
grass
زمین چمن
grasses
زمین چمن
field hockey
زمین هاکی
boggy
زمین باطلاقی
geoisotherm
همدمای زمین
ends
زمین حریف
landfalls
ریزش زمین
geological
زمین شناسی
landfall
ریزش زمین
fault
شکست زمین
faulted
شکست زمین
palsy
زمین گیری
field of play
زمین بازی
feature line
خط عوارض زمین
geological
زمین شناختی
geology
زمین شناسی
crusts
پوسته زمین
bogs
زمین باطلاقی
bog
زمین باطلاقی
geosphere
زمین سپهر
lairds
صاحب زمین
geostrategy
زمین شناسی
laird
صاحب زمین
geotaxis
زمین گرایی
geotropism
زمین گرایی
glebe
زمین وقف
borderlands
زمین سرحدی
borderland
زمین سرحدی
glebe
زمین خاک
graben
فرو زمین
greenside
در مجاورت زمین
gridiron
زمین فوتبال
gridition
زمین فوتبال
speculation
زمین خواری
geolatry
زمین پرستی
flat ground
زمین تخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com