English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
heath زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
heaths زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
Other Matches
Where wI'll you go for your honeymoon ? ماه عسلتان را کجامی روید ؟
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
walking on eggshells <idiom> [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
treading on eggshells <idiom> [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
therein دران
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
offing دران نزدیکی ها
therabout دران حدود
thereabout دران حدود
slideway راهی که دران سر
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
it is not subject to review دران روا نیست
therewith دران هنگام بدانوسیله
nautch که دران رقاص میرقصند
then انگاه دران هنگام
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
swimming bath تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
thumbhole حفرهای که شست دران جابگیرد
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
polytony ایجادچند لحن دران واحد
polytonality ایجاد چندلحن دران واحد
errors slipped in اشتباهاتی دران راه یافت
scrinium لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
pot liquor اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
actinology دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
gill net دامی که چون ماهی دران بیافتد
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
crates صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dripping pan فرفی که چکیده کباب دران میریزد
crate صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
flashingpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
mainstream مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
dish water ابی که دران فرف شسته باشند
flashpoints درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
cellaret گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
flashpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
impressibly بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
dies non روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
there is nothing in it چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
slugfest مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lyophobic دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
turbulent flow جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
bearbaiting نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
coulisse ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
he is a proficient that art در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
the room was seated for 00 جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
polyandry اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
fence month ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
polygram طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
registers فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
ready reckoner کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
register فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
handy dandy بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
paranoia or noea دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
light trap اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
pot pourri کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
to prove an a اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
marinaded اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
rigging position وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
marinades اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
ostensory فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
free trade شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
positive economics شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
delivered at frontier یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
esturm مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
estrus مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
grand larceny سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
precatory words عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
scitovsky double criterion که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre زمین
grazed زمین
cinder track زمین دو
grazes زمین
soil زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com