English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (13 milliseconds)
English Persian
clay زمین تنیس
tennis court زمین تنیس
Search result with all words
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
baseline خط انتهای زمین تنیس
baselines خط انتهای زمین تنیس
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
half court قسمت سرویس زمین تنیس
We mark out the tennis court. زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
Other Matches
tennis تنیس
pine pong تنیس رومیزی
racket راکت تنیس
netman تنیس باز
caddy توپ تنیس
racquets راکت تنیس
racquet راکت تنیس
tennist بازیگر تنیس
tennis shoe تنیس کفش کتانی
service ace امتیاز سرویس تنیس
lawn tennis تنیس روی چمن
press قاب راکت تنیس
team tennis بازیهای مختلف تنیس
pelota بازی تنیس اسپانیولی
ping-pong تنیس روی میز
tennis set یک دور مسابقه تنیس
presses قاب راکت تنیس
backboard دیوار تمرین تنیس
table tennis تنیس روی میز
senior تنیس باز سالمند
seniors تنیس باز سالمند
court tennis تنیس داخل سالن
tennis grip طرز گرفتن راکت تنیس
center strap نوار پهن تور تنیس
lawn tennis بازی تنیس روی چمن
center strop نوار پهن تور تنیس
forties سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forty سومین امتیاز در یک گیم تنیس
wimbledon جام بین المللی تنیس ویمبلدون
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
badminton نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
backswing تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
hacks ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
pop up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder track زمین دو
terrain زمین
soiling زمین
earths زمین
extra terrestrial زمین
earthing زمین
cinder tracks زمین دو
this earthly round زمین
floored کف زمین
grazes زمین
land زمین
soils زمین
grazed زمین
graze زمین
floor کف زمین
globe زمین
land n زمین
acre زمین
floors کف زمین
rooter زمین کن
grass roots کف زمین
tellus زمین
acres زمین
soil زمین
ground زمین
domains زمین
fielded زمین
real estate زمین
ground کف زمین
field زمین
fields زمین
domain زمین
lackland بی زمین
geodetically زمین
floor کف زمین
ground : زمین
ground [British] [floor] کف زمین
earth زمین
aerospace جو زمین
norland زمین
globes زمین
ground line خط زمین
ground surface کف زمین
faulted شکست زمین
faults شکست زمین
quick ground زمین سست
landed a ملک زمین
fault شکست زمین
loose ground زمین سست
levelling rod زمین پیمایی
impermeable ground زمین ناتراوا
the terrestrial کره زمین
land reclamation ابادانی زمین
investigation of foundation conditions شناسایی زمین پی
landfalls ریزش زمین
palsy زمین گیری
the corner's of the earth کدانهای زمین
landfall ریزش زمین
lared of the covenant زمین موعود
field hockey زمین هاکی
geological زمین شناختی
inductive earthing زمین القائی
level land زمین مسطح
terrestrian ecosystem اکوسیستم زمین
geological زمین شناسی
impermeable ground زمین نفوذناپذیر
grass زمین چمن
tectonic زمین ساختی
abuttals زمین مجاور
abuttals زمین همسایه
abuttals زمین سرحدی
abuttal زمین مجاور
tectonic زمین ساخت
high land زمین کوهستانی
above the earth در روی زمین
above the earth بالای زمین
marsh land زمین ماندابی
harrower زمین صاف کن
alkaline earth زمین قلیایی
alkali earth زمین قلیایی
hard ground زمین سفت
tectonics زمین ساخت
hard ground زمین سخت
hard soil زمین سفت
hardpan زمین سفت
moor زمین بایر
marchland زمین مرزی
mallet field زمین چوگان
lowland زمین پست
playgrounds زمین بازی
playground زمین بازی
emblements حاصل زمین
terrain features عوارض زمین
terrene زمین سرزمین
losse earth زمین خوره
boggy زمین باطلاقی
landed زمین دار
low land زمین پست
tenementary land زمین اجاری
low land پستی زمین
earthquakes زمین لرزه
earthquake زمین لرزه
surveyors زمین پیما
grasses زمین چمن
surveyor زمین پیما
veld زمین مرغزار
terrain عوارض زمین
terrain زمین ناحیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com