English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
woodland زمین جنگلی
woodlands زمین جنگلی
Other Matches
wildest جنگلی
forestal جنگلی
wild جنگلی
nemoral جنگلی
forestial جنگلی
sylvan جنگلی
woodsy جنگلی
silvan جنگلی
ring dove جنگلی
silvical جنگلی
jungly جنگلی
jungled جنگلی
wilds جنگلی
sylvatic جنگلی
sloes الوچه جنگلی
horseflies مگس جنگلی
horsefly مگس جنگلی
thornbush تمشک جنگلی
hillbilly ادم جنگلی
orang-outans ادم جنگلی
orang-outangs ادم جنگلی
orang-outang ادم جنگلی
orang outang ادم جنگلی
cushat کبوتر جنگلی
hillbillies ادم جنگلی
moor hen مرغ جنگلی
orang utan ادم جنگلی
durmast بلوط جنگلی
sloe الوچه جنگلی
dryad حوری جنگلی
wood pigeon کبوتر جنگلی
hautboy درخت جنگلی
beech wood چوب جنگلی
Forestgreen <adj.> <noun> سبز جنگلی
foresttree درخت جنگلی
silva ناحیه جنگلی
hardwood چوب جنگلی
hard wood چوب جنگلی
silva درختان جنگلی
wood rat موش جنگلی
hamadryad حوری جنگلی
hautbois درخت جنگلی
moorhen مرغ جنگلی
moorhens مرغ جنگلی
hardwoods چوب جنگلی
woodnote نغعه پرندگان جنگلی
brambles خاربن تمشک جنگلی
bramble خاربن تمشک جنگلی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
gribble درخت الوچه جنگلی
wood bind ویشه تاک جنگلی
wood anemone شقایق جنگلی امریکایی
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
tomtit سینه سرخ جنگلی
deforestation قطع درختان جنگلی
blackthorn درخت الوچه جنگلی
hardwood fiber فیبر از چوب جنگلی
woodcock خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
larrigan کفش مخصوص مردم جنگلی
slash and burn بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
wood bine ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
backwoods اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
disforest ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
Jangle Arjuk طرح جنگلی ارجوک [این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
beech چوب جنگلی چوب چنار
hardwoods چوب جنگلی چوب سخت
beeches چوب جنگلی چوب چنار
hardwood چوب جنگلی چوب سخت
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lackland بی زمین
graze زمین
earths زمین
globe زمین
land n زمین
cinder track زمین دو
norland زمین
cinder tracks زمین دو
terrain زمین
grazed زمین
grazes زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
soils زمین
floors کف زمین
grass roots کف زمین
soil زمین
soiling زمین
ground کف زمین
acre زمین
real estate زمین
domain زمین
this earthly round زمین
ground line خط زمین
acres زمین
domains زمین
rooter زمین کن
ground : زمین
ground زمین
geodetically زمین
aerospace جو زمین
ground [British] [floor] کف زمین
ground surface کف زمین
fields زمین
field زمین
extra terrestrial زمین
globes زمین
earth زمین
land زمین
earthing زمین
floor کف زمین
fielded زمین
tellus زمین
rear court انتهای زمین
sidelined خط کنار زمین
grounding زمین کردن
mixed graze توام زمین
sideline خط کنار زمین
grounding ایجاد زمین
ground level تراز زمین
mool زمین خشک
punner زمین کوب
rammer زمین کوب
ground level سطح زمین
west مغرب زمین
marsh land زمین ماندابی
geological زمین شناسی
science of geology زمین شناسی
routes به زمین نشاندن
marchland زمین مرزی
low land پستی زمین
mallet field زمین چوگان
route به زمین نشاندن
territory زمین ملک
lowland زمین پست
low land زمین پست
measurement ofland زمین پیمایی
measuring rod گز زمین پیمایی
rootle زمین راباپوزکندن
rolling country زمین پوشیده
salle d'armes زمین شمشیربازی
sandy soil زمین ماسهای
shells قشر زمین
shelling قشر زمین
shell قشر زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com