English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
vantage ground زمین دارای برتری اتش و دید
Other Matches
humdinger دارای برتری فاحش
humdingers دارای برتری فاحش
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
golf courses زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf course زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
powering برتری
superiority برتری
power برتری
transcendence برتری
preponderance برتری
profited برتری
powers برتری
advantage برتری
momentum برتری
powered برتری
sinistrality چپ برتری
preemimence برتری
privilege برتری
predomination برتری
pre eminence برتری
primacy برتری
trancscendent برتری
hegemony برتری
profits برتری
profit برتری
Excellency برتری
Excellencies برتری
Majesty برتری
transcendence or cy برتری
unidextrality یک سو برتری
priority برتری
priorities برتری
preferences برتری
precedence برتری
excellence برتری
vantage برتری
Majesties برتری
preference برتری
paramountey برتری
supremacy برتری
ecellency برتری
paramountcy برتری
beat out برتری
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
excelled برتری داشتن بر
antecede برتری جستن
excelling برتری داشتن بر
ascendance تفوق برتری
fire superiority برتری اتش
comparative advantage برتری نسبی
influence برتری تفوق
ocular dominance چشم برتری
influenced برتری تفوق
influences برتری تفوق
influencing برتری تفوق
transcended برتری یافتن
head start فرصت برتری
head starts فرصت برتری
overrode برتری جستن بر
overrides برتری جستن بر
best برتری جستن
absolute advantage برتری مطلق
override برتری جستن بر
overridden برتری جستن بر
eye dominance چشم برتری
transcend برتری یافتن
to have the pull of برتری داشتن بر
supremacists برتری گرای
supremacist برتری گرای
cerebral dominance سو برتری نیمکره مخ
dextrality راست برتری
one up <idiom> برتری داشتن
transcends برتری یافتن
transcending برتری یافتن
excels برتری داشتن بر
excel برتری داشتن بر
maritime lien برتری دریایی
distinction برتری ترجیح
outreach برتری یافتن
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
distinctions برتری ترجیح
handedness دست برتری
outclass برتری داشتن بر
outclassed برتری داشتن بر
predominancy برتری علو
outclasses برتری داشتن بر
outclassing برتری داشتن بر
outvie برتری جستن از
manual dominance دست برتری
prominence پیشامدگی برتری
superiority برتری قوا
headships بزرگی برتری
laterality برتری جانبی
lateral dominance برتری جانبی
predominance برتری علو
headship بزرگی برتری
hemispherical dominance برتری نیمکره
overmaster برتری یافتن بر
overtop برتری جستن از
preminence برتری علو
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rate of time preference نرخ برتری زمانی
pulls برتری جزئی و مختصر
pull برتری جزئی و مختصر
manoptoscope برتری سنج بینایی
saliency جلو امدگی برتری
anti air ضد برتری هوایی دشمن
salience جلو امدگی برتری
right handedness دست راست برتری
to gain a over برتری یاتفوق جستن بر
upper hand برتری دست بالا
outguess در حدس و گمان برتری داشتن بر
outdistanced غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances غلبه بر حریفان با برتری بسیار
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
outdistance غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing غلبه بر حریفان با برتری بسیار
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
teutonism عقیده برتری نژادی المان
papalism فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
look down on someone <idiom> باحقارت واحساس برتری نگریستن
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
to get the upper hand برتری جستن تفوق پیدا کردن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
set up جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
paragon رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
supremacy برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
surface to surface missile موشک زمین به زمین
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com