English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
till زمین را کاشتن دخل پول
tills زمین را کاشتن دخل پول
Other Matches
plant کاشتن
grows کاشتن
implantation کاشتن
grow کاشتن
put in <idiom> کاشتن
plantations کاشتن
plantation کاشتن
plants کاشتن
embeds کاشتن
embed کاشتن
inseminating کاشتن
insemination کاشتن
inseminate کاشتن
inseminated کاشتن
inseminates کاشتن
dibble نشاء کاشتن
disseminate تخم کاشتن
disseminated تخم کاشتن
disseminates تخم کاشتن
disseminating تخم کاشتن
repot در گلدان بزرگتر کاشتن
repots در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted در گلدان بزرگتر کاشتن
farms کاشتن زراعت کردن در
farmed کاشتن زراعت کردن در
repotting در گلدان بزرگتر کاشتن
seed تخم ریختن کاشتن
implants فرو کردن کاشتن
to plant out درفاصلههای معین کاشتن
husbands شخم زدن کاشتن
husband شخم زدن کاشتن
implant فرو کردن کاشتن
plant out در فواصل معین کاشتن
seeds تخم ریختن کاشتن
farm کاشتن زراعت کردن در
implanting فرو کردن کاشتن
implanted فرو کردن کاشتن
tree شجره النسب درخت کاشتن
to plant out از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
intertill در بین ردیفهای محصول کاشتن
overpot در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
to sow wind and reap whirlwind تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
dibber بیل تخم کاری کاشتن
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
To sow the seeds of discrord. تخم نفاق ودشمنی کاشتن
dan layers شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
citriculture کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
interplant کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
lays کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lay کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
mine مین مین کاشتن
mines مین مین کاشتن
mined مین مین کاشتن
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
to leave someone in the lurch کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earths زمین
floors کف زمین
acre زمین
cinder track زمین دو
floor کف زمین
this earthly round زمین
cinder tracks زمین دو
acres زمین
terrain زمین
earthing زمین
soiling زمین
graze زمین
rooter زمین کن
grazed زمین
geodetically زمین
grazes زمین
soil زمین
grass roots کف زمین
land زمین
globe زمین
lackland بی زمین
tellus زمین
soils زمین
floored کف زمین
land n زمین
fields زمین
ground کف زمین
domains زمین
ground [British] [floor] کف زمین
fielded زمین
field زمین
ground surface کف زمین
norland زمین
real estate زمین
aerospace جو زمین
ground زمین
ground line خط زمین
ground : زمین
globes زمین
floor کف زمین
domain زمین
earth زمین
extra terrestrial زمین
quick ground زمین سست
groundskeeper متصدی زمین
ground potential پتانسیل زمین
loose ground زمین سست
grounding conductor سیم زمین
half court زمین سرویس
speculation زمین خواری
ground plate صفحه زمین
bogs زمین باطلاقی
ended زمین حریف
ends زمین حریف
paralysis زمین گیری
end زمین حریف
floored محدوده زمین
floors محدوده زمین
ground wire سیم زمین
to kiss the ground زمین بوسیدن
to go to grass زمین خوردن
crust پوسته زمین
to fall to the ground زمین خوردن
to cast oneself down prostrate زمین بوسیدن
low land زمین پست
to animals ساکن زمین
tilth زمین مزروعی
floor محدوده زمین
crusts پوسته زمین
losse earth زمین خوره
grounding brush زغال زمین
low land پستی زمین
ground conection اتصال زمین
landed زمین دار
playgrounds زمین بازی
playground زمین بازی
terrain features عوارض زمین
ground cushion بالشتک زمین
boggy زمین باطلاقی
ground detector تستر زمین
ground detector اشکارساز زمین
tenementary land زمین اجاری
tennis court زمین تنیس
earthquakes زمین لرزه
earthquake زمین لرزه
surveyors زمین پیما
surveyor زمین پیما
grasses زمین چمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com