Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
saddle
زمین زینی شکل گردنه
saddled
زمین زینی شکل گردنه
saddles
زمین زینی شکل گردنه
Other Matches
saddle point
نقطه زینی
saddle point
نقطه زینی شکل
cervices
گردنه
stem
گردنه
stemmed
گردنه
passed
گردنه
passes
گردنه
stemming
گردنه
stems
گردنه
amountain pass
گردنه
isthmuses
گردنه
isthmus
گردنه
neck
گردنه
neck necessity
گردنه
saddles
گردنه
saddled
گردنه
saddle
گردنه
ghaut
گردنه
mountain pass
گردنه
cervix
گردنه
cervixes
گردنه
necks
گردنه
defile
گردنه
defiled
گردنه
defiles
گردنه
defiling
گردنه
col
گردنه
pass
گردنه
ghat
گردنه
stemmed
میله گردنه
stems
میله گردنه
stemming
میله گردنه
stem
میله گردنه
narrows
گردنه دره
The bandits stripped him of all his belongines .
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earths
زمین
floored
کف زمین
lackland
بی زمین
norland
زمین
soiling
زمین
floor
کف زمین
terrain
زمین
ground surface
کف زمین
floors
کف زمین
soils
زمین
earth
زمین
ground line
خط زمین
soil
زمین
globes
زمین
tellus
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
floor
کف زمین
acres
زمین
acre
زمین
grazes
زمین
grazed
زمین
graze
زمین
ground
: زمین
geodetically
زمین
rooter
زمین کن
field
زمین
fielded
زمین
fields
زمین
earthing
زمین
domain
زمین
domains
زمین
extra terrestrial
زمین
cinder tracks
زمین دو
land n
زمین
land
زمین
aerospace
جو زمین
globe
زمین
real estate
زمین
ground
زمین
cinder track
زمین دو
this earthly round
زمین
ground
کف زمین
grass roots
کف زمین
floor
محدوده زمین
neutral earth
زمین خنثی
oblique compartment
زمین مورب
occident
مغرب زمین
natural ground
زمین طبیعی
geology
زمین شناسی
nutation
اهتزاز زمین
ends
زمین حریف
ended
زمین حریف
mid court
وسط زمین
mool
زمین خشک
mixed graze
توام زمین
floors
محدوده زمین
crusts
پوسته زمین
marsh land
زمین ماندابی
land measurer
زمین پیما
measuring rod
گز زمین پیمایی
paralysis
زمین گیری
measurement ofland
زمین پیمایی
crust
پوسته زمین
end
زمین حریف
floored
محدوده زمین
plants
در زمین قراردادن
rammer
زمین کوب
punner
زمین کوب
punner
زمین سفت کن
public domain
زمین خالصه
public d.
زمین خالصه
protective earthing
زمین محافظ
pronely
روبه زمین
profile line
نیمرخ زمین
west
مغرب زمین
ground level
سطح زمین
ground level
تراز زمین
predial or prae
وابسته به زمین
grounding
زمین کردن
grounding
ایجاد زمین
playing court
زمین بازی
playing area
محدوده زمین
rear court
انتهای زمین
shells
قشر زمین
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
savanna
زمین هموار
saturated ground
زمین سیراب
sandy soil
زمین ماسهای
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
panhandles
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
salle d'armes
زمین شمشیربازی
rolling country
زمین پوشیده
territories
زمین ملک
territory
زمین ملک
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
shell
قشر زمین
shelling
قشر زمین
sideline
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
upland
زمین بلند
parcelling
تفکیک زمین
upland
زمین کوهستانی
uplands
زمین بلند
paralytic disability
زمین گیری
uplands
زمین کوهستانی
original ground
زمین بکر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com