Total search result: 204 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
site |
زمین ساختمانی |
sited |
زمین ساختمانی |
sites |
زمین ساختمانی |
site building |
زمین ساختمانی |
|
|
Other Matches |
|
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
building line |
بر ساختمانی |
organic |
ساختمانی |
structural |
ساختمانی |
structurally |
ساختمانی |
constructional |
ساختمانی |
structural crack |
ترک ساختمانی |
members |
جزء ساختمانی |
structrual steelwork |
فولاد ساختمانی |
structrual stability |
استحکام ساختمانی |
grillage |
شبکه ساختمانی |
timber |
چوب ساختمانی |
structural joints |
درزهای ساختمانی |
structrual stability |
ثبات ساختمانی |
monumentality |
عظمت ساختمانی |
structural member |
عضو ساختمانی |
components |
جزء ساختمانی |
component |
جزء ساختمانی |
structural steel |
فولاد ساختمانی |
member |
جزء ساختمانی |
structual engineering |
مهندس ساختمانی |
constructive |
مفید ساختمانی |
building work |
کار ساختمانی |
structural draftsman |
نقشه کش ساختمانی |
site |
کارگاه ساختمانی |
building unit |
واحد ساختمانی |
structural concrete |
بتن ساختمانی |
sited |
کارگاه ساختمانی |
building operations |
عملیات ساختمانی |
building material |
مصالح ساختمانی |
structural drawing |
نقشه ساختمانی |
structural factor |
ضریب ساختمانی |
sites |
کارگاه ساختمانی |
building limes |
اهک ساختمانی |
ashler |
سنگ ساختمانی |
basic unit assembly group |
گروه ساختمانی |
contractors yard |
واحد ساختمانی |
basic construction unit |
واحد ساختمانی |
contractors plant |
ماشینهای ساختمانی |
building sites |
کارگاه ساختمانی |
construction joint |
درز ساختمانی |
ashlar |
سنگ ساختمانی |
site office |
دفتر ساختمانی |
Construction works . |
عملیات ساختمانی |
to found a building |
ساختمانی بینادکردن |
building site |
کارگاه ساختمانی |
artificial stone |
سنگ ساختمانی |
structural timber |
الوار ساختمانی |
construction joints |
درزهای ساختمانی |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
structural design |
طرح و محاسبات ساختمانی |
ashlar |
سنگ ساختمانی تراشیده |
building machinery |
ماشین الات ساختمانی |
masonry lining |
پوشش با مصالح ساختمانی |
structural steel sheet |
ورق فولاد ساختمانی |
material storage area |
انبار مصالح ساختمانی |
material testing laboratory |
ازمایشگاه مصالح ساختمانی |
building craftsman |
کارگر ماهر ساختمانی |
construction cost index |
شاخص هزینه ساختمانی |
to demolish a building |
متلاشی کردن ساختمانی |
to pull down a building |
متلاشی کردن ساختمانی |
corbelling |
پیش امدگی ساختمانی |
to demolish a building |
خراب کردن ساختمانی |
to pull down a building |
خراب کردن ساختمانی |
to tear down a building |
خراب کردن ساختمانی |
structural transformation |
تغییر شکل ساختمانی |
constitutive |
تشکیل دهنده ساختمانی |
sheer plan |
نقشه ساختمانی ناو |
sidewalk superintendent |
نافر عملیات ساختمانی |
corbeling |
پیش امدگی ساختمانی |
home wiring |
سیم کشی ساختمانی |
intelligent building |
[ساختمانی با سرویس هوشمند] |
light weight unit |
واحد ساختمانی سبک |
to tear down a building |
متلاشی کردن ساختمانی |
structural analysis |
محاسبات طرح ساختمانی |
fabrique |
[ساختمانی در محوطه باغ] |
pattern construction drawing |
الگوی نقشههای ساختمانی |
steel fabric |
بافت فولاد ساختمانی |
refractory |
ماده ساختمانی نسوز |
masonery |
مصالح ساختمانی سنگتراشی |
public works |
کارهای ساختمانی همگانی |
modules |
مدلهای نمونه ساختمانی |
module |
مدلهای نمونه ساختمانی |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
studding |
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره |
pier mount |
پایه نصب ستونهای ساختمانی |
bombproof |
ساختمانی که پناه بمب باشد |
piers |
پایه نصب ستونهای ساختمانی |
structual constituent |
جزء تشکیل دهنده ساختمانی |
building unit |
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان |
modular design |
مدل ساختمانی پیش ساخته |
pier |
پایه نصب ستونهای ساختمانی |
To make a forcible entry into a building. |
بزور وارد ساختمانی شدن |
structural steel |
تیر فولاد یا اهن ساختمانی |
anti drag wire |
اجزاء بست کاری ساختمانی |
erection crane |
جراثقال برای کارهای ساختمانی |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
physiologic |
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی |
to plan a building |
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن |
homomorphy |
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز |
nut structure |
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند |
embryonic membrane |
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود |
factory |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
factories |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
physiological |
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی |
hauling |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
haul |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hauls |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hauled |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
dolmen |
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است |
haul road |
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه |
to break into a building |
با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن |
ashlering |
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده] |
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. |
با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن |
masonary |
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
interlacing arches |
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند |
pin joint |
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه |
dimension stone |
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است |
heterology |
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی |
beef up |
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها |
earthquake factor |
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
cellulose nitrate |
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود |
bulb angle |
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد |
free haul |
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند |
hydrographer |
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است |
surface to surface missile |
موشک زمین به زمین |
anti tear strips |
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند |
operating bridge |
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
polymers |
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار |
polymer |
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار |
gurantee period |
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید |
He had a nast fall. |
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد ) |
everglade |
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی |
offices |
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود |
office |
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود |
bed drop or bod fall |
اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود |
cross member |
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر |
civil works |
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی |
monocoque |
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد |
earth's attraction |
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین |
surface to surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
surface-to-surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
Open-plan <adj.> |
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد |
homoplasy |
تشابه ساختمانی تشابه اکتسابی |
resident engineer |
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه |
surface missile |
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی |
earthing |
زمین |
lackland |
بی زمین |
soil |
زمین |
terrain |
زمین |
ground |
زمین |
field |
زمین |
fielded |
زمین |
fields |
زمین |
land n |
زمین |
cinder track |
زمین دو |
tellus |
زمین |
domain |
زمین |