Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
geodesy |
زمین سنجی |
|
|
Other Matches |
|
telemetering |
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
odorimetry |
بو سنجی |
iodometry |
ید سنجی |
contrasts |
هم سنجی |
contrasting |
هم سنجی |
contrasted |
هم سنجی |
contrast |
هم سنجی |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
motion study |
تحرک سنجی |
turbidimetry |
زلال سنجی |
turbidimetry |
کدری سنجی |
turbidimetric analysis |
کدری سنجی |
optometry |
دید سنجی |
performance appraisal |
عملکرد سنجی |
audiometry |
شنوایی سنجی |
oscillometry |
نوسان سنجی |
optometry |
بینایی سنجی |
timing |
زمان سنجی |
optical pyrometry |
تف سنجی نوری |
piezometry |
فشار سنجی |
olfactometry |
بویایی سنجی |
diffractometry |
پراش سنجی |
densitometry |
چگالی سنجی |
urinalysis |
پیشاب سنجی |
hydrometry |
ابگونه سنجی |
colorimetry |
رنگ سنجی |
barometric |
ارتفاع سنجی |
hygrometry |
رطوبت سنجی |
bathymetric contour |
خط عمق سنجی |
biometrics |
زیست سنجی |
iodimetry |
یدی سنجی |
interfrometry |
تداخل سنجی |
biometry |
زیست سنجی |
argentometry |
نقره سنجی |
anthropometry |
اندام سنجی |
volumetric pipet |
پی پت حجم سنجی |
acetimetry |
سرکه سنجی |
crymetry |
انجماد سنجی |
acoumetry |
شنوایی سنجی |
actinometry |
پرتو سنجی |
craniometry |
جمجمه سنجی |
alka;imetry |
قلیا سنجی |
coulometry |
کولن سنجی |
cost unit |
واحدهزینه سنجی |
anthropometry |
مردم سنجی |
bolometri |
تابش سنجی |
bathymetry |
عمق سنجی |
feasibility study |
امکان سنجی |
spirometry |
تنفس سنجی |
seismometry |
زلزله سنجی |
polarimetry |
قطبش سنجی |
radioscopy |
تشعشع سنجی |
ebulliometry |
غلیان سنجی |
potentiometry |
پتانسیل سنجی |
econometrics |
اقتصاد سنجی |
quantitation |
چندی سنجی |
sociometric technique |
فن گروه سنجی |
tachometry |
سرعت سنجی |
salinometry |
نمک سنجی |
planimetry |
پهنه سنجی |
telemetry |
دور سنجی |
psychometrics |
هوش سنجی |
psychometrics |
روان سنجی |
electrometry |
برق سنجی |
pluviometry |
باران سنجی |
sociometry |
گروه سنجی |
goniometry |
زاویه سنجی |
psychometry |
روان سنجی |
telemetry |
مسافت سنجی |
sociometry |
جامعه سنجی |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
clock skew |
اریب زمان سنجی |
clock signal |
علامت زمان سنجی |
feasibility study |
مطالعه امکان سنجی |
clock stagger |
رتبه زمان سنجی |
mass spectrometry |
طیف سنجی جرمی |
volumetric flask |
بالن حجم سنجی |
clock track |
شیار زمان سنجی |
anthropometry |
انسان سنجی جسمانی |
pressure taping |
انشعاب فشار سنجی |
human biometric |
زیست سنجی انسانی |
horlogic |
وابسته به زمان سنجی |
horology |
فن وهنر وقت سنجی |
crygenic region |
ناحیه انجماد سنجی |
cryoscopic |
وابسته به انجماد سنجی |
polariscopic |
قطب سنجی نور |
clock pulse |
تپش زمان سنجی |
conductometric titration |
تیتراسیون رسانایی سنجی |
clock rate |
نرخ زمان سنجی |
goniometrical |
وابسته به زاویه سنجی |
tamping volumeter |
حجم سنجی کوبشی |
gravimetrical |
وابسته به ثقل سنجی |
gravimetric |
وابسته به ثقل سنجی |
bolometric magnitude |
قدر تابش سنجی |
pullover gaging |
کالیبر سنجی کردن |
telemetry |
مسافت سنجی رادیویی |
rain gauge station |
ایستگاه باران سنجی |
unfathomable |
غیرقابل عمق سنجی |
cryoscopic constant |
ثابت انجماد سنجی |
clock interrupt |
وقفه زمان سنجی |
test chart |
لوحه بینایی سنجی |
clock generator |
مولد زمان سنجی |
optometric service |
قسمت بینایی سنجی |
clock frequency |
بسامد زمان سنجی |
clinometric |
وابسته به شیب سنجی |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
clocks |
تپش زمان سنجی ساعت |
light meter |
اسباب کوچک نور سنجی |
stereometry |
حجم پیمایی جسم سنجی |
thermographic |
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری |
clock |
تپش زمان سنجی ساعت |
direct potentiometric method |
روش پتانسیل سنجی مستقیم |
chronometry |
وقت سنجی بطریق علمی |
radar altimetry |
ارتفاع سنجی به وسیله رادار |
absorption spectrophometry |
طیف نور سنجی جذبی |
altitude datum |
سطح مبنای ارتفاع سنجی |
telemetry |
چندی سنجی از راه دور |
gravitas |
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار |
direct potentiometric measurement |
اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم |
optometric service |
بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
line gauge |
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
econometrics |
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
three stage least squares method |
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
hydrographer |
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است |
surface to surface missile |
موشک زمین به زمین |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
barometric altimeter |
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند |
structural form |
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی |
microbarograph |
هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند |
clicked |
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی |
clicks |
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی |
click |
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی |
He had a nast fall. |
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد ) |
everglade |
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی |
earth's attraction |
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین |
surface-to-surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
surface to surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
calibration |
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی |
surface missile |
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی |
rooter |
زمین کن |
grass roots |
کف زمین |
acres |
زمین |
this earthly round |
زمین |
grazes |
زمین |
grazed |
زمین |
lackland |
بی زمین |
acre |
زمین |
tellus |
زمین |
soils |
زمین |
soiling |
زمین |
soil |
زمین |
cinder track |
زمین دو |
cinder tracks |
زمین دو |
land n |
زمین |
land |
زمین |
globe |
زمین |
terrain |
زمین |
floors |
کف زمین |