English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
terrain زمین عملیات
Search result with all words
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
proportional clothing لباس هماهنگ یا همرنگ زمین یا منطقه عملیات
terrain analysis تجزیه و تحلیل زمین عملیات
Other Matches
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
operations عملیات
treatment عملیات
operation عملیات
treatments عملیات
op عملیات
action جنگ عملیات
rehearsals تکرار عملیات
synchronous operation عملیات همزمان
pseudooperation شبه عملیات
airmobile operations عملیات هوارو
actions عملیات جنگی
amphibious operation عملیات اب خاکی
offenses عملیات افندی
campaigned عملیات جنگی
actions جنگ عملیات
psychological operations عملیات روانی
airborne battlefield عملیات هوابرد
campaign عملیات جنگی
rehearsal تکرار عملیات
scope منظور از عملیات
building operations عملیات ساختمانی
business type operation عملیات تجارتی
limiting operation عملیات محدودکننده
business type operation عملیات کامپیوتری
initiatives ابتکار عملیات
rescue operation عملیات نجات
centre of activities مرکز عملیات
spial عملیات جاسوسی
serial operation عملیات سری
chemical operations عملیات شیمیایی
offensive عملیات افندی
string operation عملیات رشتهای
block operation عملیات بلوک
scope هدف عملیات
initiative ابتکار عملیات
area of operation منطقه عملیات
surface treatment عملیات سطحی
arithmetic operation عملیات حسابی
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
autonomous operation عملیات مستقل
autonomous operation عملیات ازاد
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
finishing عملیات تکمیل
phases مرحله عملیات
operations research تحقیق در عملیات
phasing مراحل عملیات
phase مرحله عملیات
delay عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
operations personal پرسنل عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
operation overlay کالک عملیات
operation map نقشه عملیات
operation manager مدیر عملیات
operation center مرکز عملیات
operations room اتاق عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
action عملیات جنگی
plan of action طرح عملیات
sabotage عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaging عملیات تخریبی
earthworks عملیات خاکی
theater of operations صحنه عملیات
thermal treatment عملیات گرمایی
closing خاتمه عملیات
phased مرحله عملیات
offensives عملیات افندی
parallel operation عملیات موازی
over the beach operations عملیات کرانهای
operating program برنامه عملیات
flow chart شمای عملیات
infiltration عملیات نفوذی
manual operation عملیات دستی
offence عملیات افندی
action deferred تامل در عملیات
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
Military operations. عملیات نظامی
Construction works . عملیات ساختمانی
subversive عملیات براندازی
offenses عملیات تعرضی
logical operations عملیات منطقی
campaigns عملیات جنگی
air operations عملیات هوایی
offence عملیات تعرضی
process chart نقشه عملیات
flow charts شمای عملیات
delays عملیات تاخیری
terminal operations عملیات اسکلهای
terminal operations عملیات بارانداز
subversives عملیات براندازی
radius شعاع عملیات
night operations عملیات شبانه
war room اتاق عملیات
hostilities عملیات خصمانه
hostility عملیات خصمانه
nature of the operation ماهیت عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
campaigning عملیات جنگی
scene of action صحنه عملیات
covert operations عملیات مخفی
countermine عملیات ضد مین
global operation عملیات سراسری
external operation عملیات خارجی
counter military ضد عملیات نظامی
counter battery عملیات ضد اتشبار
f.of operations حوزه عملیات
conversational operation عملیات محاورهای
flight operations عملیات پرواز
continuity of operations تسلسل عملیات
continuity of operations مداومت عملیات
formal operations عملیات صوری
concrete operations عملیات عینی
concept of operations تدبیر عملیات
computer operation عملیات کامپیوتر
covert operations عملیات پنهانی
espial عملیات جاسوسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com