English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
abuttal زمین مجاور
abuttals زمین مجاور
Other Matches
buffer duo دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe مجاور مرزی مجاور
adjacent rows ردیف های مجاور [رج های مجاور]
proximal مجاور
contiguous مجاور
nigh مجاور
coterminous مجاور
near by مجاور
vicinal مجاور
abutting مجاور
neighbouring مجاور
adjoining مجاور
vicinage مجاور
neighbor مجاور
vicinity مجاور
adjacent مجاور
nearby مجاور
conterminous مجاور
appressed مجاور
circumjucent از هر سو مجاور
next مجاور
bordering مجاور بودن
adjacent مجاور همسایه
contiguous zone منطقه مجاور
border مجاور بودن
bordered مجاور بودن
proximal stimulus محرک مجاور
collateral همسایه مجاور
vicinal dihalide دی هالید مجاور
anal مجاور مقعد
adjoined مجاور بودن
parahepatic مجاور کبد
adjoin مجاور بودن
adjoins مجاور بودن
neighbours نزدیک مجاور
aduacent sound صدای مجاور
adjacent video ویدئو مجاور
neighbour نزدیک مجاور
neighbors نزدیک مجاور
abuting surface سطح مجاور
gravesides مجاور قبر
graveside مجاور قبر
paranephric مجاور کلیه
against پیوسته مجاور
adjoining نزدیک مجاور
adjacent lines خطهای مجاور
anchimeric assistance کمک گروه مجاور
colocate در مجاور هم قرار دادن
monkey chatter تداخل کانال مجاور
surrounding احاطه کننده مجاور
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
allele ژنهای ناهمسان مجاور
adjacent point نقطه های مجاور
guiding عضلات کمکی مجاور
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
appressed کاملا نزدیک و مجاور چیزی
hand-to-hand دست بدست یکدیگر مجاور
adjacent دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand to hand دست بدست یکدیگر مجاور
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
nips فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
nip فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dot فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
I could have sworn that there was somebody in the next room . می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dotting فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
contiguous فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
triangulation تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
photo pattern generation تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
abut مماس بودن مجاور بودن
abutted مماس بودن مجاور بودن
abuts مماس بودن مجاور بودن
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floored کف زمین
rooter زمین کن
grazes زمین
soils زمین
soil زمین
soiling زمین
ground surface کف زمین
fields زمین
norland زمین
grass roots کف زمین
fielded زمین
field زمین
acres زمین
acre زمین
graze زمین
globes زمین
domain زمین
domains زمین
globe زمین
floor کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floors کف زمین
floor کف زمین
terrain زمین
ground line خط زمین
grazed زمین
geodetically زمین
cinder tracks زمین دو
this earthly round زمین
aerospace جو زمین
tellus زمین
lackland بی زمین
earth زمین
ground کف زمین
cinder track زمین دو
extra terrestrial زمین
ground زمین
real estate زمین
land زمین
earthing زمین
land n زمین
earths زمین
ground : زمین
graben فرو زمین
feature line خط عوارض زمین
glebe زمین خاک
geotropism زمین گرایی
emblements محصول زمین
gridiron زمین فوتبال
elevated ground زمین بلند
greenside در مجاورت زمین
earthwards سوی زمین
emblements حاصل زمین
earth science زمین شناسی
field of play زمین بازی
earthwards بطرف زمین
geoid زمین دیسه
glebe زمین وقف
earth socket پریز زمین
geostrategy زمین شناسی
geoid زمین وار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com