English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
Other Matches
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
scrubs زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complicated با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complex بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
tide (someone) over <idiom> کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
A problem is a chance for you to do your best. مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eye-form [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
lancet [پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
alert پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
bloop عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
acres برای سنجش زمین
acre برای سنجش زمین
cavation [حفر زمین برای سرداب]
cavaizion [حفر زمین برای سرداب]
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
ambiguous نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
this ground rides soft این زمین برای سواری نرم است
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
wading crossing عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acre واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acres واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
hp laserjet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
markers علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
Hewlett Packard LaserJet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
Hewlett Packard چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
difficult مشکل
problem مشکل
scarc ely مشکل
jigsaws مشکل
quandary مشکل
uphill مشکل
quandaries مشکل
problems مشکل
jigsaw مشکل
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
problem identification بازشناسی مشکل
sound <adj.> بدون مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
impeccable <adj.> بدون مشکل
deep water <idiom> مشکل سخت
ill مشکل سخت
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
immaculate <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بدون مشکل
picksome مشکل پسند
fault description توضیح مشکل
error description توضیح مشکل
description of error توضیح مشکل
defect description توضیح مشکل
kick up a fuss <idiom> به مشکل بر خوردن
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
in a jam <idiom> مشکل داشتن
in a bind <idiom> به مشکل افتادن
fun and games <idiom> وفیفه مشکل
ills مشکل سخت
ill- مشکل سخت
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
faultless <adj.> بدون مشکل
fastidious مشکل پسند
miminy piminy مشکل پسند
open sesame مشکل گشا
f.in taste مشکل پسند
floorer سوال مشکل
finically مشکل پسندانه
What's the problem? مشکل کجاست؟
exquisite taste مشکل پسندی
finicality مشکل پسندی
feeding problem مشکل تغذیه
fastidiousness مشکل پسندی
hard to please مشکل پسند
knots مشکل عقده
knot مشکل عقده
head above water <idiom> آشکاری مشکل
hard مشکل شدید
harder مشکل شدید
bisexual خنثی مشکل
hardest مشکل شدید
bisexuals خنثی مشکل
hardly مشکل بزحمت
solution پاسخ یک مشکل
solutions پاسخ یک مشکل
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
unhandy مشکل بدست امده
to put the a. in the helve مشکل یامعمائی را حل کردن
problem child کودک مشکل افرین
solve یافتن پاسخ یک مشکل
Gordian knot مشکل معما مانند
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
Gordian knots مشکل معما مانند
to resolve a doubt حل مشکل یاشبهه کردن
end در انتها یا پس از چندین مشکل
problem behavior رفتار مشکل افرین
mooney problem checklist مشکل سنج مونی
in the doghouse <idiom> مشکل پیدا کردن با
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
in a world of one's own <idiom> مشکل عمیق داشتن
resource person فرد مشکل گشا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com