English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
English Persian
ground زمین میدان
Search result with all words
axis of earth magnetic field محور میدان مغناطیسی زمین
earth magnetic field میدان مغناطیسی زمین
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
terrestrial magnetic field میدان مغناطیسی زمین
Other Matches
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
course میدان تیر میدان
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
line bay میدان خط
ring میدان
aimed میدان
line of force خط میدان
aims میدان
trone میدان
aim میدان
space میدان
reached میدان
placing میدان
reaches میدان
scope میدان
reaching میدان
plains میدان
plain میدان
plainer میدان
places میدان
reach میدان
spaces میدان
arenas میدان
ROUNDABOUT میدان
field line خط میدان
sq میدان
arena میدان
forum میدان
forums میدان
zero field بی میدان
place میدان
plainest میدان
fields میدان
piazza میدان
frontage میدان
plaza میدان
frontages میدان
fielded میدان
field میدان
agora میدان
open space میدان
domain میدان
domains میدان
arena میدان مسابقات
front porch میدان جلو
game keeper قرق چی میدان
the butts میدان تیراندازی
perceptual field میدان ادراکی
test bay میدان ازمایش
inhomogeneity of a field غیریکنواختی یک میدان
tension field میدان کششی
arenas میدان مسابقات
uniform field میدان یکنواخت
ranges میدان تیر
fixed field میدان ثابت
scope میدان دید
outfight از میدان در کردن
ranged میدان حدودتغییرات
ranged میدان تیر
range میدان حدودتغییرات
field strength شدت میدان
range میدان تیر
unfield میدان بالا
field theory تئوری میدان ها
two phase field میدان دو فاز
playing fields میدان بازی
ranges میدان حدودتغییرات
field repetition rate بسامد میدان
force field میدان نیرو
flying ground میدان پرواز
flying field میدان فرودگاه
firing range میدان تیر
filed circuit مدار میدان
field voltage ولتاژ میدان
field vector بردار میدان
champ میدان جنگ
tube of force لوله میدان
on sight در میدان دیددوربین
magnetic balance تعادل میدان
rotary field میدان دوار
rotating field میدان گردان
battlefields میدان جنگ
battlefields میدان نبرد
magnetic stray field میدان پراکنده
champed میدان جنگ
champing میدان جنگ
champs میدان جنگ
backs مدافع خط میدان
back مدافع خط میدان
squaring جذر میدان
squares جذر میدان
magnetizing field میدان مغناطیس گر
battlefield میدان نبرد
battlefield میدان جنگ
protected field میدان محفوظ
magnetic f. میدان مغناطیسی
radiation field میدان تابش
parading میدان رژه
low field میدان ضعیف
radar ranging میدان رادار
parades میدان رژه
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
paraded میدان رژه
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
parade میدان رژه
purview حدود میدان
sight میدان دید
sights میدان دید
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
psychological field میدان روانی
squared جذر میدان
square جذر میدان
plaza میدان عمومی
induction field میدان القائی
minefield میدان مین
minefields میدان مین
image field curvature انحنای میدان
warfare میدان جنگ
image field میدان تصویر
maxwell field میدان ماکسولی
maxwell field میدان ماکسول
high field میدان قوی
phenomenal field میدان پدیداری
yards محوطه یا میدان
yard محوطه یا میدان
obstacle course میدان موانع
playing field میدان بازی
inhomogeneous field میدان غیریکمواخت
stray field میدان هرز
middles میانه میدان
rink میدان یخ بازی
main field میدان اصلی
sensory field میدان حسی
series field میدان زنجیری
rinks میدان یخ بازی
irrotational field میدان ناگردان
intermediate field میدان واسطه
shunt field میدان شنتی
intermediate field میدان میانی
interference field میدان انترفرنس
interference field میدان مزاحم
ring انگشتر میدان
solenoidal field میدان سولنئیدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com