English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
unplayable زمین نامناسب
Other Matches
unfit نامناسب نامناسب کردن
timeless نامناسب
misbecoming نامناسب
foreign نامناسب
infelicitious نامناسب
unmeet نامناسب
unhandsome نامناسب
maladapted نامناسب
malapropos نامناسب
inappropriate نامناسب
unsuitably نامناسب
inapt نامناسب
untoward نامناسب
improper نامناسب
unsuitable نامناسب
mismarriage پیوند نامناسب
inadequately بطور نامناسب
incompatible ناجور نامناسب
inopportune بی موقع نامناسب
bad break قطع نامناسب
misplaced نامناسب نابجا
improper نامناسب نادرست
bad soil خاک نامناسب
unrighteous ناصالح نامناسب
unpleasantness وضع نامناسب
inconveniently بطور نامناسب
inappropriate نامناسب ناجور
inutile بیهوده نامناسب
ill sorted نامناسب ناجور
incommensurate نارسا نامناسب
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
dissocial نامناسب برای معاشرت
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
misbecome نامناسب بودن برای
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
unapt نامناسب غیر محتمل
mismate وصلت نامناسب کردن
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
bad page break قطع یا مکث نامناسب صفحه
add insult to the injury <idiom> [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
alignment قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
alignments قرار گرفتن نامناسب در صفحه
scratch file نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
unhandy ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
fix تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scrambler وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fixes تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
playback rate scale factor نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
improperly بطور غلط بطور نامناسب
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
rooter زمین کن
graze زمین
floor کف زمین
floor کف زمین
grass roots کف زمین
acre زمین
earths زمین
land زمین
tellus زمین
acres زمین
extra terrestrial زمین
ground [British] [floor] کف زمین
terrain زمین
globe زمین
floors کف زمین
floored کف زمین
norland زمین
grazes زمین
domains زمین
earthing زمین
grazed زمین
domain زمین
fielded زمین
fields زمین
real estate زمین
lackland بی زمین
ground کف زمین
soiling زمین
soils زمین
cinder tracks زمین دو
aerospace جو زمین
cinder track زمین دو
soil زمین
ground : زمین
geodetically زمین
ground line خط زمین
land n زمین
this earthly round زمین
earth زمین
ground surface کف زمین
globes زمین
ground زمین
field زمین
earthing strap تسمه زمین
glebe زمین وقف
earthwards سوی زمین
earthwards بطرف زمین
earthward بطرف زمین
glebe زمین خاک
gridition زمین فوتبال
soccer field زمین فوتبال
ground conection اتصال زمین
gridiron زمین فوتبال
ground cushion بالشتک زمین
earthmoving حرکت زمین
graben فرو زمین
earthling اهل زمین
earthward بسوی زمین
greenside در مجاورت زمین
ground detector تستر زمین
ground detector اشکارساز زمین
ground effect اثر زمین
speculation زمین خواری
elevated ground زمین بلند
geolatry زمین پرستی
field of play زمین بازی
geochemistry زمین شیمی
isogeotherm همدمای زمین
geotherm همدمای زمین
geoisotherm همدمای زمین
geoid زمین دیسه
geoid زمین وار
flat ground زمین تخت
geodesy زمین سنجی
flat ground زمین مسطح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com