Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
court
زمین ورزشهای محوطهای
Other Matches
calisthenics
ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
court games
بازیهای محوطهای
ring
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
contact sports
ورزشهای برخوردی
spectator sports
ورزشهای پر تماشاگر
pentathlon
ورزشهای پنجگانه
aquatic sports
ورزشهای ابی
aquatics
ورزشهای ابی
pentathlons
ورزشهای پنجگانه
martial arts
ورزشهای رزمی
noncontact sports
ورزشهای بدون برخورد
motorsports
ورزشهای با وسایل موتوری
decathlons
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
jujitsu
مادر ورزشهای رزمی
decathlon
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
capitain's armband
بازوبند کاپیتان
[ورزشهای با توپ]
tae guk
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
abdominal endurance
ورزشهای تقویت عضلههای شکم
cross country
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
calisthenics
ورزشهای تمرینی بدون اسباب
calisthenic
وابسته به ورزشهای سبک سوئدی
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
terrain
زمین
cinder track
زمین دو
ground surface
کف زمین
ground line
خط زمین
earth
زمین
real estate
زمین
floor
کف زمین
floored
کف زمین
floors
کف زمین
soil
زمین
cinder tracks
زمین دو
soils
زمین
lackland
بی زمین
grazes
زمین
grazed
زمین
graze
زمین
earths
زمین
land n
زمین
norland
زمین
grass roots
کف زمین
soiling
زمین
earthing
زمین
ground
زمین
acre
زمین
fields
زمین
this earthly round
زمین
domains
زمین
fielded
زمین
land
زمین
ground
کف زمین
domain
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
ground
: زمین
geodetically
زمین
acres
زمین
globe
زمین
tellus
زمین
rooter
زمین کن
field
زمین
globes
زمین
floor
کف زمین
extra terrestrial
زمین
aerospace
جو زمین
panhandles
زمین باریکه
territory
زمین ملک
sandy soil
زمین ماسهای
floor
محدوده زمین
rolling country
زمین پوشیده
territories
زمین ملک
floored
محدوده زمین
salle d'armes
زمین شمشیربازی
paralysis
زمین گیری
panhandling
زمین باریکه
neutral earth
زمین خنثی
rootle
زمین راباپوزکندن
panhandled
زمین باریکه
panhandle
زمین باریکه
floors
محدوده زمین
route
به زمین نشاندن
saturated ground
زمین سیراب
goring
زمین سه گوش
marchland
زمین مرزی
end
زمین حریف
ended
زمین حریف
ends
زمین حریف
mallet field
زمین چوگان
geology
زمین شناسی
lowland
زمین پست
scrub land
زمین بایر
low land
پستی زمین
low land
زمین پست
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
gore
زمین سه گوش
natural ground
زمین طبیعی
savanna
زمین هموار
science of geology
زمین شناسی
plants
در زمین قراردادن
plant
در زمین قراردادن
mool
زمین خشک
crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
mixed graze
توام زمین
mid court
وسط زمین
gores
زمین سه گوش
gored
زمین سه گوش
measuring rod
گز زمین پیمایی
losse earth
زمین خوره
pervious ground
تراوا زمین
terrain
نوع زمین
grounding
ایجاد زمین
terrain
زمین عملیات
grounding
زمین کردن
plat
تکه زمین
basement
زیر زمین
playing court
زمین بازی
basements
زیر زمین
upland
زمین بلند
original ground
زمین طبیعی
upland
زمین کوهستانی
permeable ground
زمین تراوا
planned chart
کروکی زمین
terrain
زمین ناحیه
physical characteristics
خصوصیات زمین
terrestrial
زمین خاکی
permeable ground
تراوا زمین
landward
بسوی زمین
sidelining
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
parterre
در طول زمین
parcelling
تفکیک زمین
paralytic disability
زمین گیری
sidelined
خط کنار زمین
original ground
زمین بکر
terrain
عوارض زمین
sideline
خط کنار زمین
uplands
زمین بلند
ground level
تراز زمین
punner
زمین سفت کن
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
punner
زمین کوب
bog
زمین باطلاقی
borderland
زمین سرحدی
shells
قشر زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com