English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cohesive soil زمین چسبناک
Other Matches
muculent چسبناک
sticky چسبناک
sticking چسبناک
slabs چسبناک
slab چسبناک
viscid چسبناک
dauby چسبناک
viscose چسبناک
tacky چسبناک
glaireous چسبناک
cohesive چسبناک
gooey چسبناک
viscous چسبناک
resinous چسبناک
limy چسبناک
adhesives چسبناک
inviscid چسبناک
pasties چسبناک
stick چسبناک
sizy چسبناک
self-adhesive چسبناک
adhesive چسبناک
goo چسبناک
adhesive force چسبناک
cloggy چسبناک
pasty چسبناک
sticky slag شلاکه چسبناک
string چسبناک دراز
sticky چسبناک کردن
cohesive soil خاک چسبناک
thready نازک چسبناک
sticky slag سرباره چسبناک
stringy نخ مانند چسبناک
cloggy snow برف چسبناک
grume مایع چسبناک
jammy چسبناک لوچ
smeary چرب چسبناک
stick-on چسبنده چسبناک
lime چسبناک کردن اغشتن
limes چسبناک کردن اغشتن
gliadin قسمت چسبناک و لزج گلوتن
sloshing غذای چسبناک مشروب لزج
sloshes غذای چسبناک مشروب لزج
slosh غذای چسبناک مشروب لزج
glairy مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
slime چیز چسبناک لجن مال کردن
gley خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
Band-Aids نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lackland بی زمین
ground line خط زمین
terrain زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
earth زمین
geodetically زمین
earths زمین
ground surface کف زمین
soils زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floor کف زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
acres زمین
grass roots کف زمین
acre زمین
norland زمین
ground : زمین
ground زمین
rooter زمین کن
field زمین
extra terrestrial زمین
fielded زمین
fields زمین
domain زمین
domains زمین
earthing زمین
globes زمین
tellus زمین
land زمین
soil زمین
soiling زمین
land n زمین
real estate زمین
aerospace جو زمین
graze زمین
globe زمین
ground کف زمین
grazed زمین
this earthly round زمین
floors کف زمین
grazes زمین
paralysis زمین گیری
crusts پوسته زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
measurement ofland زمین پیمایی
ended زمین حریف
geology زمین شناسی
floor محدوده زمین
nutation اهتزاز زمین
crust پوسته زمین
occident مغرب زمین
neutral earth زمین خنثی
natural ground زمین طبیعی
floors محدوده زمین
floored محدوده زمین
mool زمین خشک
mixed graze توام زمین
ends زمین حریف
mid court وسط زمین
end زمین حریف
oblique compartment زمین مورب
bog زمین باطلاقی
rolling country زمین پوشیده
rootle زمین راباپوزکندن
rear court انتهای زمین
rammer زمین کوب
punner زمین کوب
west مغرب زمین
punner زمین سفت کن
ground level سطح زمین
ground level تراز زمین
public domain زمین خالصه
public d. زمین خالصه
protective earthing زمین محافظ
grounding زمین کردن
grounding ایجاد زمین
pronely روبه زمین
profile line نیمرخ زمین
shells قشر زمین
shelling قشر زمین
panhandle زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
panhandling زمین باریکه
site building زمین ساختمانی
site building زمین زیربنا
scrub land زمین بایر
science of geology زمین شناسی
savanna زمین هموار
saturated ground زمین سیراب
sandy soil زمین ماسهای
territories زمین ملک
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com