Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English
Persian
single a
زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
Other Matches
double a
زنای مردزن داربازن شوهردار
brother in low
برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncle
شوهر عمه شوهر خاله
uncles
شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law
برادر شوهر شوهر خواهر
squaw
مردزن نما
milksop
مردزن صفت
husbandman
مردزن دار
squaws
مردزن نما
rapes
زنای به عنف
incest
زنای بااقرباء
incest
زنای با محارم
raped
زنای به عنف
rape
زنای به عنف
raping
زنای به عنف
adultery
زنای محصنه
double a
زنای محصن بامحصنه
rapist
مرتکب زنای بعنف
rapists
مرتکب زنای بعنف
incest
زنای با محارم و نزدیکان
incestuous
مرتکب زنای با محارم
violaor
مرتکب زنای به زور
adultery
زنای محصن یا محصنه بیوفایی
double adultery
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
mans
شوهر
bachelors
زن بی شوهر
bachelor
زن بی شوهر
spouse
زن یا شوهر
discovert
بی شوهر
man
شوهر
couples
زن و شوهر
husbands
شوهر
coupled
زن و شوهر
couple
زن و شوهر
husband
شوهر
pair
زن و شوهر
feme sole
زن بی شوهر
trigamist
زن سه شوهر
hubbies
شوهر
hubby
شوهر
wedded
زن و شوهر
hub or hub by
شوهر
spouses
زن یا شوهر
polyandrist
زن چند شوهر
step son
پسرزن یا شوهر
monandry
اعتیاد به یک شوهر
monandry
زندگی با یک شوهر
stepfathers
شوهر مادر
mother in low
مادر شوهر
polygamist
شوهر چند زن
give in marriage
شوهر دادن
marriageable
تنه شوهر
monandrous
دارای یک شوهر
father in law
پدر شوهر
cuckolds
شوهر زن زانیه
marries
شوهر دادن
brothers-in-law
شوهر خواهر
bigamous
دارای دو زن یا دو شوهر
cuckolding
شوهر زن زانیه
monogamous
دارای یک زن یا یک شوهر
cuckolded
شوهر زن زانیه
father-in-law
پدر شوهر
cuckold
شوهر زن زانیه
wed
زن یا شوهر دادن
married
شوهر دار
marry
شوهر دادن
espouse
شوهر دادن
espoused
شوهر دادن
brother in law
شوهر خواهر
brother-in-law
شوهر خواهر
mothers-in-law
مادر شوهر
matrons
زن شوهر دار
matron
زن شوهر دار
mother-in-law
مادر شوهر
stepfather
شوهر مادر
espousing
شوهر دادن
espouses
شوهر دادن
fathers-in-law
پدر شوهر
nubility
تنه شوهر بودن
sister in law
خواهر شوهر زن برادر
polygamous
چند شوهر ه چندگان
mother in law
مادر شوهر نامادری
judicial separaion
جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
jointure
دارایی مشترک زن و شوهر
he got off his daughters
دخترهایش را شوهر داد
her much older husband
شوهر بسیار مسن تر از او
[زن]
admetus
شوهر السس تیس
privacy between husband and wife
خلوت بین زن و شوهر
rape
زنای به عنف هتک ناموس به عنف
raping
زنای به عنف هتک ناموس به عنف
raped
زنای به عنف هتک ناموس به عنف
rapes
زنای به عنف هتک ناموس به عنف
pin money
پول جیبی شوهر به همسرش
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
to wear breeches
بر شوهر خود مسلط بودن
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
her next was a merchant
شوهر بعدی وی بازرگان بود
polyandrous
چند شوهره وابسته بچند شوهر
to live like cat and dog
دائما با هم جنگ و دعوا داشتن
[زن و شوهر]
polyandric
چند شوهره وابسته بچند شوهر
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
paraphernalia
دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
wife's equity
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange .
زن و شوهر بگو مگوشان شد
[بگو مگو کردند]
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restitution of conjugal rights
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com