Dictiornary-Farsi | زنجیر محافظ در برابر لغزش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش


Other Matches

chain case	جعبه محافظ زنجیر
slip proof	مقام در برابر لغزش
catenary	شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
crash protected	دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorted	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector	محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
sprocket	قاب زنجیر یاچرخ زنجیر
guarding	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guards	صفحه محافظ روکش محافظ
shields	بدنه محافظ دیواره محافظ
shield	بدنه محافظ دیواره محافظ
howitzer	توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled up	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled	سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities	سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun	[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate	سه برابر سه برابر کردن
without recourse	عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
gaffes	لغزش
offenses	لغزش
gaffe	لغزش
trips	لغزش
slide	لغزش
slides	لغزش
lap sus	لغزش
tripped	لغزش
surefooted	بی لغزش
anti skid	ضد لغزش
petty offence	لغزش
peccabillo	لغزش
sure footed	بی لغزش
sure-footed	بی لغزش
slipping	لغزش
slippage	لغزش
offense,etc	لغزش
line of sliding	خط لغزش
error	لغزش
errors	لغزش
yori ashi	لغزش پا
sliding	لغزش
lapsus	لغزش
lapsing	لغزش
offence	لغزش
trip	لغزش
slips	لغزش
slip	لغزش
peccadilloes	لغزش
fingerfehler	لغزش
peccadillo	لغزش
peccadillos	لغزش
fauxpas	لغزش
slither	لغزش
lapses	لغزش
slithered	لغزش
slithering	لغزش
slithers	لغزش
faux pas	لغزش
lapse	لغزش
slipped	لغزش
unerring	غیرقابل لغزش
back slide	لغزش به عقب
fabllibility	لغزش پذیری
asymmetrical sweep	لغزش انحرافی
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
paralogism	لغزش منطقی
free from slip	خالی از لغزش
lapsus calami	لغزش قلمی
land alide	لغزش زمین
stumbling blocks	موجب لغزش
earth fall	لغزش خاک
court of petty offences	دادگاه لغزش
infallible	لغزش ناپذیر
inerrability	لغزش ناپذیری
inerrable	لغزش ناپذیری
lapsus linguac	لغزش زبان
lapsus linguac	لغزش درسخن
glide plane	سطح لغزش
metachronism	لغزش تاریخی
stumbling block	سنگ لغزش
stumbling block	موجب لغزش
lapsus memoriae	لغزش حافظه
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
free from slip	بدون لغزش
stumbling blocks	سنگ لغزش
lapsus linguae	لغزش زبانی
infallibly	لغزش ناپذیری
anti skid system	سیستم ضد لغزش
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
Freudian slips	لغزش فرویدی
baulks	مایهء لغزش
baulking	مایهء لغزش
baulked	مایهء لغزش
balks	مایهء لغزش
balking	مایهء لغزش
balked	مایهء لغزش
balk	مایهء لغزش
guide way	مسیر لغزش
slip plane	سطح لغزش
slip band	نوار لغزش
to oversee oneself	لغزش خوردن
anti skid protection	حفافت از لغزش
slip of the tongue	لغزش زبان
trips	سفر لغزش
Freudian slip	لغزش فرویدی
tripped	سفر لغزش
trip	سفر لغزش
to make a slip	لغزش خوردن
mistook	لغزش خوردن
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
falter	تزلزل یا لغزش پیداکردن
bobble	اشتباه کاری لغزش
bobbles	اشتباه کاری لغزش
falters	تزلزل یا لغزش پیداکردن
faltered	تزلزل یا لغزش پیداکردن
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
angle of sideslip	زاویه لغزش جانبی
schuss	لغزش بطورمستقیم وسریع
drunkennes	خطای جابجایی یا لغزش
police magistrate	رئیس دادگاه لغزش
slinging	زنجیر
slings	زنجیر
bond	زنجیر
chainless	بی زنجیر
sling	زنجیر
barrels	زنجیر
chain	زنجیر
chain	زنجیر
chains	:زنجیر
gyve	غل و زنجیر پا
chains	زنجیر
chain gang	هم زنجیر
toll bar	زنجیر
barrel	زنجیر
manacles	زنجیر
manacled	زنجیر
manacle	زنجیر
curb	زنجیر
line of skirmishers	خط زنجیر
linkwork	زنجیر
fettered	زنجیر
catena	زنجیر
curbs	زنجیر
curbing	زنجیر
curbed	زنجیر
fettering	زنجیر
fetter	زنجیر
manacling	زنجیر
fetters	زنجیر
splash proof enclosure	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
flounder	نوعی ماهی پهن لغزش
floundered	نوعی ماهی پهن لغزش
flounders	نوعی ماهی پهن لغزش
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
floundering	نوعی ماهی پهن لغزش
chain grab	زنجیر گیر
carrick bend	گره زنجیر
band chain	زنجیر مساحی
tows	زنجیر یدک کش
cable holder	دوار زنجیر
enfetter	زنجیر کردن
enchain	زنجیر کردن
chains	زنجیر مساحی
tiers	زنجیر لنگر
cable locker	چاه زنجیر
endless chain	زنجیر مدور
elevating chain	زنجیر بالابر
hoisting chain	زنجیر بالابر
chain	زنجیر مساحی
chain track	مسیر زنجیر
chain pulley	قرقره زنجیر
chain sprocket	چرخ زنجیر
closed chain	زنجیر حلقهای
linkage	حلقههای زنجیر
fob	زنجیر ساعت
tow	زنجیر یدک کش
tier	زنجیر لنگر
chainlet	زنجیر کوچک
chain pipe	لوله زنجیر
chain locker	چاله زنجیر
chain cable	زنجیر لنگر
chain case	جعبه زنجیر
linkages	حلقههای زنجیر
chain hook	هوک زنجیر
daughter chain	زنجیر نوزاد
daughter chain	زنجیر فرعی
creeper track	زنجیر خزشی
chain locker	انبار زنجیر
crane chain	زنجیر جرثقیل
chain wheel	چرخ زنجیر
link chain	زنجیر رابط