Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
administrative segregation
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
Other Matches
habeas corpus
دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
escort guard
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
wear stripes
دوره زندانی را گذراندن زندانی بودن
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
bureaucreacy
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
gaoled
زندانی کردن
incarcerate
زندانی کردن
incarcerated
زندانی کردن
take prisoner
زندانی کردن
gaol
زندانی کردن
incarcerates
زندانی کردن
immure
زندانی کردن
jails
زندانی کردن
jailing
زندانی کردن
send up
زندانی کردن
gaoling
زندانی کردن
gaols
زندانی کردن
jail
زندانی کردن
run-in
زندانی کردن
run in
زندانی کردن
jailed
زندانی کردن
send-ups
زندانی کردن
run-ins
زندانی کردن
send-up
زندانی کردن
incarcerating
زندانی کردن
administrative wheeled vehicle fleet
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
quads
زندانی کردن در زندان افکندن
quad
زندانی کردن در زندان افکندن
qoud
درزندان افگندن زندانی کردن
bureaucracies
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucrasy
حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracy
تاسیسات اداری حکومت اداری
serve a sentence
به حکم دادگاه زندانی شدن دوره حبس خود را طی کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
incarcerate
زندانی کردن حبس کردن
incarcerating
زندانی کردن حبس کردن
individuate
فرد کردن انفرادی کردن
to put in to prison
زندانی کردن حبس کردن
incarcerated
زندانی کردن حبس کردن
incarcerates
زندانی کردن حبس کردن
detach
تفکیک کردن
detaching
تفکیک کردن
detaches
تفکیک کردن
segregation
تفکیک کردن
centrifuge
تفکیک کردن
separates
تفکیک کردن
break up
تفکیک کردن
separated
تفکیک کردن
partitions
تفکیک کردن
separate
تفکیک کردن
separation
تفکیک کردن
partition
تفکیک کردن
centrifuges
تفکیک کردن
separations
تفکیک کردن
desegregate
تفکیک زدایی کردن
desegregates
تفکیک زدایی کردن
desegregating
تفکیک زدایی کردن
desegregated
تفکیک زدایی کردن
desegregates
تفکیک نژادی را فسخ کردن
denote
تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregating
تفکیک نژادی را فسخ کردن
denoted
تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregated
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregate
تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotes
تفکیک کردن علامت گذاردن
administrative storage
انبار کردن به طریق اداری
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
workday
ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays
ایام کار اداری ساعات کار اداری
earmarking
تفکیک کردن جدا کردن
differentiate
متمایز کردن تفکیک کردن
differentiating
متمایز کردن تفکیک کردن
differentiates
متمایز کردن تفکیک کردن
arraign
احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
individuals
انفرادی
single
انفرادی
individual
انفرادی
termer
زندانی
jailbird
زندانی
prisoners
زندانی
jailŠetc
زندانی
gaolbirds
زندانی
jailbirds
زندانی
prisoner
زندانی
single life
انفرادی
singularity
انفرادی
prisoner of war
زندانی جنگی
close confinement
زندان انفرادی
spades
بیل انفرادی
prisoner's dilemma
معمای زندانی
individualism
حالت انفرادی
individualized instruction
اموزش انفرادی
solitany confinment
حبس انفرادی
single tax
مالیات انفرادی
solitary confinement
زندان انفرادی
spade
بیل انفرادی
to serve time
زندانی بودن
politic
زندانی سیاسی
prisoners of war
زندانی جنگی
slit trench
سنگر انفرادی
cell
زندان انفرادی
cells
زندان انفرادی
The fujitive ( elusive ) prisoner .
زندانی فراری
close confinement
حبس انفرادی
imprisonment
زندانی شدن
singles
مسابقه انفرادی
individual aquipment
تجهیزات انفرادی
sporadically
پراکنده انفرادی
bullword
کمربندحفافتی انفرادی
releasing a prisoner
ازادسازی زندانی
individual tests
ازمونهای انفرادی
several covenants
تعهدات انفرادی
sporadic
پراکنده انفرادی
single tax
مالیات بر درامد انفرادی
solo
تک خوانی بطور انفرادی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
inmates
اهل بیت زندانی
monocracy
حکومت مستقل یا انفرادی
advanced individual training
اموزش تکمیلی انفرادی
inmate
اهل بیت زندانی
personal error
خطاهای انفرادی افراد
individual reserves
وسایل ذخیره انفرادی
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
play
شرکت درمسابقه انفرادی
plays
شرکت درمسابقه انفرادی
played
شرکت درمسابقه انفرادی
solos
تک خوانی بطور انفرادی
playing
شرکت درمسابقه انفرادی
extradition
تسلیم اسیر یا زندانی
bars
جای ویژه زندانی درمحکمه
probationer
زندانی ازاد شده بقیدشرف
probationers
زندانی ازاد شده بقیدشرف
under arms
مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several
انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing
لیست وسایل انفرادی مازاد
short term
حداقل مدت تنبیه و زندانی
bar
جای ویژه زندانی درمحکمه
picketed
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
golf
بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
picket
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
black flag
پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
autecology
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
probationer
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
foursome
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
probationers
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
local parole
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
foursomes
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
trigraph
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
pursuit
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grand Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
differentiation
تفکیک
disjunction
تفکیک
separation
تفکیک
segregation
تفکیک
break down
تفکیک
removal
تفکیک
separations
تفکیک
dissociation
تفکیک
secernment
تفکیک
breaks
تفکیک
severance
تفکیک
breakdowns
تفکیک
partings
تفکیک
parting
تفکیک
demodulation
تفکیک
denotation
تفکیک
secession
تفکیک
resolution
تفکیک
separating
تفکیک
resolutions
تفکیک
breakdown
تفکیک
break
تفکیک
disintegration
تفکیک
analysis
تفکیک
administrative
اداری
administerial
اداری
bureaucrats
اداری
official
اداری
bureaucrat
اداری
formal
اداری
executory
اداری
departmental
اداری
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
resolving power
قدرت تفکیک
inseparable
تفکیک ناپذیر
separator
تفکیک کننده
detachments
جداسازی تفکیک
ionic dissociation
تفکیک یونی
detachment
جداسازی تفکیک
resolution power
توان تفکیک
response differentiation
تفکیک پاسخ
thermal dissociation
تفکیک گرمایی
detachable
قابل تفکیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com