Dictiornary-Farsi | زندگانی خانگی رام شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی


Other Matches

brio	زندگانی
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
joie de vivre	شور زندگانی
hetaerism	زندگانی بطورصیغه
concubinage	زندگانی با صیغه
springtime	شباب بهار زندگانی
lifesaver	نجات دهنده زندگانی
homoecious	دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
garreteer	کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
independent in come	درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
imminution	کم شدگی باریک شدگی
hardscrabble	دارای زندگانی سخت ومشکل سخت مشغول
household	خانگی
home-made <adj.>	خانگی
home like	خانگی
home-grown	خانگی
free-range	خانگی
homebred	خانگی
homelike	خانگی
households	خانگی
indoor	خانگی
domestic	خانگی
domiciliary	خانگی
house-parties	دوره خانگی
house-party	مجالس خانگی
household economy	اقتصاد خانگی
home computer	کامپیوتر خانگی
store-rooms	انبار خانگی
store-room	انبار خانگی
house-parties	مجالس خانگی
house party	دوره خانگی
house party	مجالس خانگی
home work	کار خانگی
fireside	زندگی خانگی
home computers	کامپیوتر خانگی
store room	انبار خانگی
lares and penates	بتهای خانگی
linnet	سهره خانگی
lar n	خدای خانگی
hens	مرغ خانگی
firesides	زندگی خانگی
cottage industry	کارگاه خانگی
hen	مرغ خانگی
homer	کبوتر خانگی
mouses	موش خانگی
mouse	موش خانگی
house-party	دوره خانگی
home consumption	مصرف خانگی
sparrow	گنجشگ خانگی
domestic waste water	فاضلاب خانگی
sparrows	گنجشگ خانگی
houseplant	گیاه خانگی
houseplants	گیاه خانگی
Calor Gas	گاز خانگی
home brew	مشروبات خانگی
home-brew	مشروبات خانگی
homing pigeon	کبوتر خانگی
burion	سهره خانگی
domestic fuel	سوخت خانگی
cottage industry	فرآورد خانگی
cottage industries	فرآورد خانگی
dishabille	جامه خانگی
Home appliances	لوازم خانگی
domestic consumption	مصرف خانگی
gecko	مارمولک خانگی
Home appliances	وسایل خانگی
cottage industries	کارگاه خانگی
homespun	بافت خانگی
homing pigeons	کبوتر خانگی
homemade	خانگی خانه بافت
eight bit system	کامپیوتر خانگی کوچک
john barleycorn	مشروب الکلی خانگی
poultry	مرغ خانگی ماکیان
minorca	مرغ خانگی سواحل مدیترانه
runt	کبوتر خانگی درشت کوتوله
jersey giant	نژاد ماکیان خانگی بزرگ
runts	کبوتر خانگی درشت کوتوله
giblet	احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
audio	و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
Videotex	تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
an out match	مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
personal	ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
bottling	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
dostortion	کج شدگی
depression	کم شدگی
erections	شق شدگی
the mast has raked	کج شدگی
embeddeness	حک شدگی
erection	شق شدگی
depressions	کم شدگی
neck	نخ شدگی
necks	نخ شدگی
Most home helps prefer to live out.	بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
encrustations	دلمه شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
gasification	تبخیر شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
expunction	پاک شدگی
dilution	رقیق شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
expurgation	پاک شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
encrustation	دلمه شدگی
turn over	واژگون شدگی
pairing	جفت شدگی
occlusion	جفت شدگی
occlusion	بسته شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
necking	باریک شدگی
liquescence	مایع شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
intensification	افزون شدگی
incalescence	گرم شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
paralysation	فلج شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
recvrvature	دولا شدگی
translocation	جابجا شدگی
tight coupling	جفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
gelidity	بسته شدگی
scleriasis	سفت شدگی
purler	پرت شدگی از سر
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
invagination	غلاف شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
coupling	جفت شدگی
smelting	ذوب شدگی
elongation	دراز شدگی
blot	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
contractions	جمع شدگی
contraction	جمع شدگی
congestion	جمع شدگی
damnation	لعنت شدگی
acceptability	قبول شدگی
scarlet	سرخ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
polarization	قطبی شدگی
fading	محو شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
removal	جدا شدگی
diffusion	پخش شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
puckers	جمع شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
dispersion	پخش شدگی
choking	اب بند شدگی
locking	قفل شدگی
shrinkage	چروک شدگی
expulsion	بیرون شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
puckering	جمع شدگی
expulsions	بیرون شدگی
leakages	فاش شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
leakage	فاش شدگی
concretion	سفت شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
carburization	پودر شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
desuetude	موقوف شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
sclerosis	سخت شدگی
depressions	گود شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
offsetting	دوخم شدگی
depression	گود شدگی
acetification	ترش شدگی
offset	دوخم شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
depression	گود شدگی فرودافت
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
scloroderma	سفت شدگی پوست
scleroma	سفت شدگی بافتها
digression	پرت شدگی ازموضوع
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
depressions	گود شدگی فرودافت
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
malposition	جابجا شدگی جنین
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
hepatization	سفت شدگی بافته
shrinking	انقباض چوروک شدگی
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
breaking	پاره گی قطع شدگی

domesticity

زندگانی خانگی رام شدگی