English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cat and dog life زندگی زناشویی که پرازدعوانکبت باشد
Other Matches
marriage life زندگی زناشویی
married life زندگی زناشویی
insured کسی که زندگی و دارایی اش بیمه شده باشد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
marriages زناشویی
matrimony زناشویی
married state زناشویی
marriage زناشویی
wedlock زناشویی
marriage therapy درمان زناشویی
marital stability استواری زناشویی
connubial وابسته به زناشویی
marriage counselor مشاور زناشویی
marital counseling مشاوره زناشویی
marital instability نااستواری زناشویی
marital relations روابط زناشویی
married happiness خوشی زناشویی
marriage counseling مشاوره زناشویی
connubiality بستگی زناشویی
conjugally ازراه زناشویی
marital مربوط به زناشویی
conjugality حالت زناشویی
extra-marital خارج از زناشویی
conjugal rights حقوق زناشویی
homogamy زناشویی بسته
matrimonial rights حقوق زناشویی
extramarital خارج از زناشویی
broken marriage زناشویی گسیخته
consummation of marriage دخول در زناشویی
miscegenation زناشویی میان نژادی
to be untiedin marriage پیوند زناشویی کردن
jactitation of marriage دعوی دروغ نسبت به زناشویی
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
condonation اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
togetherness زندگی با هم
lives زندگی
lifelines خط زندگی
existence زندگی
living زندگی
vivification زندگی
existences زندگی
vita زندگی
eau de vie اب زندگی
lives of great men زندگی
habitance زندگی
habitancy زندگی
life زندگی
wile a در زندگی
lifeline خط زندگی
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
rurality زندگی روستایی
planetary life زندگی دربدر
larks روش زندگی
easy circumstances زندگی راحت
enlivened زندگی بخشیدن
enliven زندگی بخشیدن
hutment زندگی در کلبه
renascence زندگی مجدد
liver زندگی کننده
redivivus زندگی نویافته
livers زندگی کننده
life chance مجال زندگی
public life زندگی در سیاست
public life زندگی سیاسی
enlivening زندگی بخشیدن
evening of life شام زندگی
life sustenance گذران زندگی
life style سبک زندگی
life motto شعار زندگی
dwelt زندگی کرد
ever lasting life زندگی جاویدان
life instinct غریزه زندگی
monandry زندگی با یک شوهر
incertitude ناپایداری زندگی
life history تاریخچه زندگی
life experiences تجارب زندگی
monkery زندگی راهبی
life cycle دوره زندگی
parasitism زندگی طفیلی
animate زندگی بخشیدن
enlivens زندگی بخشیدن
animates زندگی بخشیدن
modus vivendi روش زندگی
life of Riley <idiom> زندگی بی دغدغه
scheme of life رویه زندگی
living death زندگی مرگبار
uterine life زندگی زهدانی
Shame on you ! تف بر این زندگی
biographies تاریخچه زندگی
vital energy نیروی زندگی
vitalize زندگی دادن
he lives on air زندگی میکند
lives دوران زندگی
social life زندگی اجتماعی
life دوران زندگی
joie de vivre نشاط زندگی
happy life زندگی باخوشدل
animality زندگی جانوران
happy life زندگی اسوده
pieds-a-terre جای زندگی
pied-a-terre جای زندگی
lifestyles شیوهی زندگی
intravitam در زمان زندگی
life insurance بیمه زندگی
scheme of life نقشه زندگی
(the) high life <idiom> زندگی تجملاتی
facts of life <idiom> حقایق زندگی
sentience زندگی فکری
sequestered life زندگی مجرد
single life زندگی مجردی
soldiering زندگی سربازی
biography تاریخچه زندگی
cohabitation زندگی باهم
taedium vitae بیزاری از زندگی
afterlife زندگی پس از مرگ
temporal life زندگی موقت
country life زندگی روشنایی
concubinage زندگی بطورصیغه
living standard سطح زندگی
level of living سطح زندگی
intravital در زمان زندگی
lifestyle شیوهی زندگی
lifeway طرز زندگی
standard of living استاندارد زندگی
habits زندگی کردن
habit زندگی کردن
standard of living معیار زندگی
standards of living سطح زندگی
standards of living معیار زندگی
standard of living سطح زندگی
bane مخرب زندگی
a life full of incidents زندگی پر رویداد
azoic تهی از زندگی
livable قابل زندگی
vegetation زندگی گیاهی
fireside زندگی خانگی
firesides زندگی خانگی
living cost هزینه زندگی
living area منطقه زندگی
liveable قابل زندگی
lifetimes دوره زندگی
lifetimes مدت زندگی
life-cycle چرخه زندگی
life-cycles چرخه زندگی
lifetime مدت زندگی
career دوره زندگی
careered دوره زندگی
eremitic life زندگی زاهدانه
eremitism زندگی زاهدانه
careering دوره زندگی
careers دوره زندگی
vital وابسته به زندگی
live forever زندگی ابدی
lifelike زندگی مانند
lifetime دوره زندگی
life expectancies امید به زندگی
life expectancies امید زندگی
life expectancy امید به زندگی
life expectancy امید زندگی
lifeless عاری از زندگی
standards of living استاندارد زندگی
cost of living هزینه زندگی
lark روش زندگی
going مشی زندگی
symbiosis زندگی تعاونی
resident <adj.> محل زندگی
domiciled [law] [politics] <adj.> محل زندگی
living expenses هزینه زندگی
tribalism زندگی ایلیاتی
life of privation زندگی در سختی
living death زندگی شبیه مرگ
shanty در کلبه زندگی کردن
vicissitude فراز ونشیب زندگی
curriculum vitae تاریخچه مختصری از زندگی
repentance اصلاح مسیر زندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com