Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
sharp	زننده زیرک
sharpest	زننده زیرک
sharps	زننده زیرک
Other Matches
concussive	ضربت زننده صدمه زننده
shrewdest	زیرک
subtile	زیرک
insinuating	زیرک
of quick wist	زیرک
subtlest	زیرک
subtler	زیرک
subtle	زیرک
gash	زیرک
designing	: زیرک
sagacious	زیرک
shrewder	زیرک
cannier	زیرک
canniest	زیرک
acute	زیرک
astute	زیرک
quick sighted	زیرک
clever	زیرک
cleverer	زیرک
parlous	زیرک
smatt	زیرک
uncanny	زیرک
shrewd	زیرک
subtil	زیرک
perspicacious	زیرک
canny	زیرک
knowledgeable	زیرک
cunning	زیرک
smartest	زیرک
adroit <adj.>	زیرک
smarts	زیرک
smarting	زیرک
smarter	زیرک
smarted	زیرک
smart	زیرک
kittle	زیرک
keen witted	زیرک
knacky	زیرک
cautelous	زیرک
intelligential	زیرک
long headed	زیرک
cleverest	زیرک
gashed	زیرک
gashes	زیرک
gashing	زیرک
niftier	زیرک چالاک
niftiest	زیرک چالاک
nifty	زیرک چالاک
alerts	موافب زیرک
alerted	موافب زیرک
alert	موافب زیرک
prodigy	بسیار زیرک
prodigies	بسیار زیرک
cagy	حیله گر زیرک
oedipean	زیرک در حل معما
easy touch	زیرک-زبل
snacks	زیرک سریر
snack	زیرک سریر
keenest	زیرک باهوش
keen	زیرک باهوش
brilliant	زیرک بااستعداد
cagey	حیله گر زیرک
snell	زیرک تیز هوش
agile	زیرک سریع الانتقال
snollygoster	ادم زیرک ولی بی مسلک
applauder	کف زننده
loathful	زننده
beater	زننده
percutient	زننده
vile	زننده
starring	زننده
staring	زننده
mordant	زننده
nastier	زننده
tarts	زننده
tart	زننده
viler	زننده
vilest	زننده
bitten	زننده
wetter	نم زننده
pit a pat	زننده
repeller	زننده
loathsome	زننده
odoriferous	زننده
forbidding	زننده
nasty	زننده
hideous	زننده
nastiest	زننده
nasties	زننده
repercussive	پس زننده
strikers	زننده
water repellent	پس زننده اب
biting	زننده
striker	زننده
acrid	زننده
garish	زننده
prickling	زننده
poignant	زننده
stinking	زننده
clappers	کف زننده
clapper	کف زننده
unlovely	زننده
nauseam	زننده
striking	زننده
strikingly	زننده
pinching	زننده
nippy	زننده
acrimonious	زننده
shuffler	زننده
repellents	زننده
repellent	زننده
knockers	زننده
scabrous	زننده
knocker	زننده
pungent	زننده
squalid	زننده
galssy	بی نور زننده
seasoner	ادویه زننده
libelant	تهمت زننده
lasher n	سد شلاق زننده
garishly	بطور زننده
knotter	گره زننده
germinant	جوانه زننده
seasoner	چاشنی زننده
scintillator	جرقه زننده
shouter	فریاد زننده
gasper	نفس زننده
kicker	زننده ضربه با پا
scarifier	تیغ زننده
inveigler	گول زننده
scintillant	جرقه زننده
libellant	تهمت زننده
ad nauseam	بسیار زننده
puddler	بهم زننده
sourish	به ترشی زننده
pricker	سیخ زننده
staring red	قرمز زننده
pertubative	برهم زننده
shackler	بخو زننده
pacer	گام زننده
malodor	بوی زننده
tacker	میخ زننده
tacker	کوک زننده
trudger	قدم زننده
strider	گام زننده
napper	چرت زننده
slumberer	چرت زننده
spicily	بطور زننده
flogger	زننده شلاق
callers	صدا زننده
repugnant	تنفرانگیز زننده
harshest	ناگوار زننده
flagellator	تازیانه زننده
bubbliest	جوش زننده
bubblier	جوش زننده
accuser	تهمت زننده
accusers	تهمت زننده
fizzy	جوش زننده
harsher	ناگوار زننده
accusant	تهمت زننده
acrimoniousness	سخن زننده
bubbly	جوش زننده
caller	صدا زننده
picky	ضربه زننده
glare	روشنایی زننده
glared	روشنایی زننده
glares	روشنایی زننده
scintillating	جرقه زننده
revolting	بهم زننده
crying	جار زننده
repulsive	زننده تنفراور
gaunt	زننده بی ثمر
gaunt	زننده ساختن
pickier	ضربه زننده
pickiest	ضربه زننده
harsh	ناگوار زننده
howlers	جیغ زننده
coruscant	برق زننده
estimator	تخمین زننده
dozer	چرت زننده
disturber	برهم زننده
flagellator	شلاق زننده
cornerman	زننده کرنر
flogger	تازیانه زننده
catterer	چهچه زننده
appellant	تهمت زننده
calumnious	تهمت زننده
calumniator	افترا زننده
howler	جیغ زننده
beater	کتک زننده
hydromancer	تفال زننده بوسیله اب
incisive speech	سخن تند یا زننده
fetid	دارای بوی زننده
trusser	چوب بست زننده
fulsome	زننده اغراق امیز
stench	بوی زننده تعفن
stenches	بوی زننده تعفن
sewer	اگو بخیه زننده
swatter	ضربت سخت زننده
greeny	بسبزی زننده سبزفام

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com