Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hamite
زنگی سیاه افریقایی
Other Matches
nigritian
سیاه افریقایی
dorper
گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
blackamoor
سیاه زنگی
darky
سیاه زنگی
voodooism
ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
marabout
لک لک افریقایی
Africans
افریقایی
marabou
لک لک افریقایی
hartebeest
بزکوهی افریقایی
springbok
غزال افریقایی
reedbuck
بز کوهی افریقایی
black ivory
ساهان افریقایی
serval
گربه دشتی افریقایی
eland
گاو کوهی افریقایی
duiker
غزال کوچک افریقایی
africander
افریقایی فرنگی نژاد
council of entent
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
ratel
یکجور راسوی افریقایی که ماننداست به گورکن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
puff adder
یکجور افعی بزرگ افریقایی که چون برانگیخته شودتنش بادمیکند
Negro
زنگی
Negroes
زنگی
zanzibari
زنگی
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
chime
سازیاموسیقی زنگی
chimed
سازیاموسیقی زنگی
tambourine
دایره زنگی
chimes
سازیاموسیقی زنگی
chiming
سازیاموسیقی زنگی
tambourines
دایره زنگی
fascia
دایره زنگی
carillon
سنتور زنگی
pie
کلاغ زنگی
negrillo
زنگی کوچک
negro slave
غلام زنگی
carillons
سنتور زنگی
negroid
زنگی مانند
fascias
دایره زنگی
negrophil
زنگی دوست
timbre
دایره زنگی
timbrel
دایره زنگی
tintinnabulum
جغجغه زنگی
pies
کلاغ زنگی
strikers
ساعت زنگی
striker
ساعت زنگی
alarum
ساعت زنگی
raven
غراب کلاغ زنگی
carillonneur
نوازنده سنتور زنگی
tambourine
دایره زنگی زدن
tambourines
دایره زنگی زدن
ravens
غراب کلاغ زنگی
alarmingly
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarms
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm
بیم و وحشت ساعت زنگی
sidewinder
نوعی مار زنگی کوچک
massasauge
مار زنگی امریکای شمالی
rattler
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
rattlers
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
repeater
ساعت زنگی بازگو کننده
negrito
زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
passing bell
زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negroidal
زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
adjective colour
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
gong
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gongs
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
cuckoo clocks
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
monrovia powers
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
mags
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
bog
سیاه اب
marshes
سیاه اب
swamping
سیاه اب
swamps
سیاه اب
night black
سیاه
marsh
سیاه اب
mossy
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
bogs
سیاه اب
Negro
سیاه
blacker
سیاه
grimy
سیاه
swamp
سیاه اب
blacked
سیاه
jetty
سیاه
sooty
سیاه
sad coloured
سیاه
dogwood
سیاه ال
Negroes
سیاه
quagmires
سیاه اب
glaucoma
اب سیاه
ebon
سیاه
swamped
سیاه اب
pitch dark
سیاه
blacks
سیاه
pitchy
سیاه
jetties
سیاه
quagmire
سیاه اب
blackest
سیاه
black
سیاه
blackcap
کاکل سیاه
charbon
سیاه زخم
colly
سیاه کردن
chiaroscurist
سیاه قلمکار
caraway
زیره سیاه
livers
جگر سیاه
liver
جگر سیاه
blackcock
باقرقره سیاه نر
saracen corn
گندم سیاه
buck wheat
گندم سیاه
bone black
عاج سیاه
french wheat
گندم سیاه
boldface
حروف سیاه
achromatic
سیاه و سفید
black load
سرب سیاه
black list
فهرست سیاه
black list
لیست سیاه
black liqour
شربت سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
black light
نور سیاه
black level
تراز سیاه
black letter
حرف سیاه
black lead
سرب سیاه
black gang
غلام سیاه
black finish
پوشش سیاه
black book
کتاب سیاه
black eyed
سیاه چشم
black diamond
الماس سیاه
black cap
کلاه سیاه
pissed
سیاه مست
black powder
باروت سیاه
black body
جسم سیاه
hohlraum
جسم سیاه
blackbody
جسم سیاه
black wash
رنگ سیاه
black shortness
ترک سیاه
aniline black
سیاه انیلینی
begrime
سیاه کردن
biotite
میکای سیاه
bitumen macadam
ماکادام سیاه
blach hulled
سیاه پوست
black anneal
سیاه گداختن
black ash
خاکستر سیاه
black short
شکستگی سیاه
black sheet
ورق سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black bile
صفرای سیاه
black brittleness
ترک سیاه
plumbago
سرب سیاه
substantia nigra
جسم سیاه
sycamine
توت سیاه
tamarack
سیاه کاج
the black race
نژاد سیاه
the black sea
دریای سیاه
to black out
سیاه کردن
to wear willow
سیاه پوشیدن
viper's grass
سفورجنه سیاه
sealing coat
روکاری سیاه
scoter
مرغابی سیاه
schorl
کهربای سیاه
quercitron
بلوط سیاه
red cent
پول سیاه
robed in bleck
سیاه پوش
robed in bleck
سیاه پوشیده
sabled
سیاه پوش
sadly dressed
سیاه پوش
wash drawing
ابرنگ سیاه
water proofed mortar
اهک سیاه
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
black wool
پشم سیاه
bottle-dungeon
سیاه چال
donjon
سیاه چال
black and white
سیاه و سفید
black eye
چشم سیاه
black eyes
چشم سیاه
sozzled
سیاه مست
stoned
سیاه مست
zonked
سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken.
رو سیاه شدم
black coffee
قهوه سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
Congo
یکجورچای سیاه
humus
سیاه خاک
in mourning
سیاه پوش
in mourning
کثیف سیاه
iron mould
سیاه کردن
kibitka
سیاه چادرنمدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com