English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
surface drains زهکشهای سطحی
Other Matches
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
open ditches زهکشهای روباز
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
shallows کم اب سطحی
surface سطحی
shallowest کم اب سطحی
shallower کم اب سطحی
surfaced سطحی
surfaces سطحی
skin deep سطحی
planar سطحی
superficiality سطحی
acrotic سطحی
shallow foundation پی سطحی
decahedral ده سطحی
low level سطحی
shallow کم اب سطحی
sketchy سطحی
sketchily سطحی
sketchier سطحی
sketchiest سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
surface water اب سطحی
superficial سطحی
pentahedral پنج سطحی
surface burning احتراق سطحی
suface wind باد سطحی
statical moment لنگر سطحی
polyhedral چند سطحی
sorption جذب سطحی
skin effect اثر سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
ground swell موج سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
n level logic منطق N سطحی
heptahedral هفت سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
interfacial force کشش سطحی
interfacial tension کشش سطحی
surface tensity کشش سطحی
top soil خاک سطحی
low level winds بادهای سطحی
multi level چند سطحی
multilevel چند سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
surface soil خاک سطحی
topdress سطحی ریختن
surface targets هدفهای سطحی
surface width عرض سطحی
surface tension کشش سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface ornament تزیینات سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
split-level چند سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
two level store انباره دو سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface treatment اندود سطحی
smattering دانش سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
adhesion جاذبه سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
surface سطحی جلادادن
adsorbent جاذب سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
singe سوختگی سطحی
bounding mine مین سطحی
singed سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singes سوختگی سطحی
superficially بطور سطحی
surfaced سطحی جلادادن
surfaces سطحی جلادادن
epilimnion اب لایه سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
adsorption کشش سطحی
piers پایه و سطحی
area load بار سطحی
free moisture رطوبت سطحی
formal logic قضاوت سطحی
pier پایه و سطحی
adsorption جذب سطحی
floating mine مین سطحی
evaporation تبخیر سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
flesh wound زخم سطحی
skim بطور سطحی خواندن
superficiality دانش سطحی بیمایگی
skims بطور سطحی خواندن
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
adhesion force نیروی کشش سطحی
adsorb جذب سطحی کردن
surface decarburization کربن گیری سطحی
puppy love عشق سطحی و زودرس
skimmed بطور سطحی خواندن
adhesion کشش سطحی پیوستگی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
topdress بطور سطحی پاشیدن
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
scorch بطور سطحی سوختن
scorches بطور سطحی سوختن
singe بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
singeing بطور سطحی سوختن
singes بطور سطحی سوختن
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
heptahedron جسم هفت سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
hydrology بررسی ابهای سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
crazing ترک برداری سطحی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
carburize سخت گرداندن سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
case harden سخت گردانی سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
hard face سخت کردن سطحی
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
rood مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
storm water فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
tack coat چسب اندود اندود سطحی
polyhedric چند وجهی چند سطحی
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com