English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
underdrain زهکش زیرزمینی
Search result with all words
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
Other Matches
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
drained زهکش
drains زهکش
draining زهکش
drain زهکش
gulleys زهکش
collecting drain زهکش
gully زهکش
gullies زهکش
drainage cut زهکش میانبر
drainage gallery دالان زهکش
tail drain نهر زهکش
drainage gallery گالری زهکش
drainage basin حوزه زهکش
toe drain زهکش پایه
drainage well چاه زهکش
main drain زهکش اصلی
drainage course لایه زهکش
pervious blanket لایه زهکش
drain embankment of dam خاکریزی زهکش سد
collector drain زهکش اصلی
collector ditch راه اب زهکش
pervious blanket فرش زهکش
collector راه اب زهکش
collectors راه اب زهکش
joint drain زهکش عمودی
draining کشیدن زهکش
drainpipes زهکش ابگذر
drain کشیدن زهکش
drain زهکش فاضل اب
drainpipe زهکش ابگذر
drained زهکش فاضل اب
drained کشیدن زهکش
draining زهکش فاضل اب
waste pipe لوله زهکش
drains کشیدن زهکش
drains زهکش فاضل اب
catch pit مجرای روباز زهکش
french drain زهکش خشکه چینی
dry stone drain زهکش خشکه چینی
drain joints فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
cellar زیرزمینی
cellars زیرزمینی
underground water اب زیرزمینی
ground water اب زیرزمینی
underground زیرزمینی
subsurface water اب زیرزمینی
subterranean زیرزمینی
subsurface ice یخ زیرزمینی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
underground mine معدم زیرزمینی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
ground water trench بریدگی اب زیرزمینی
kobold غول زیرزمینی
ground water ابهای زیرزمینی
under ground mining استخراج زیرزمینی
subbing ابیاری زیرزمینی
under ground working استخراج زیرزمینی
ground water table سفره اب زیرزمینی
underground cable کابل زیرزمینی
ground water storage اب انباشت زیرزمینی
underground furnace کوره زیرزمینی
mattamore انبار زیرزمینی
ground water runoff جریان زیرزمینی
under ground survey برداشت زیرزمینی
ground water table سطح اب زیرزمینی
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
mine راه زیرزمینی
mines راه زیرزمینی
underground شبکه زیرزمینی
grottos غار زیرزمینی
grottoes غار زیرزمینی
burrow سوراخ زیرزمینی
grotto غار زیرزمینی
tunnelled دالان زیرزمینی
tunneling دالان زیرزمینی
tunneled دالان زیرزمینی
tunnel دالان زیرزمینی
burrowed سوراخ زیرزمینی
burrowing سوراخ زیرزمینی
burrows سوراخ زیرزمینی
caverns حفره زیرزمینی
mined راه زیرزمینی
camouflet حفره زیرزمینی
tunnels دالان زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
dug out پناهگاه زیرزمینی
earth house خانه زیرزمینی
under ground راه اهن زیرزمینی
underground راه اهن زیرزمینی
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
underground railway راه اهن زیرزمینی
metro راه آهن زیرزمینی
metros راه آهن زیرزمینی
rhizmatous دارای ساقه زیرزمینی
hypogeum قسمت زیرزمینی بنا
kanat کانالهای زه کشی زیرزمینی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
mole hill توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com