English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (9 milliseconds)
English Persian
evanescence زوال تدریجی
Search result with all words
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
Other Matches
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
fall زوال
decline زوال
consumption زوال
declining زوال
declines زوال
fadeaway زوال
decay زوال
decayed زوال
decaying زوال
decays زوال
ebbing زوال
ebbed زوال
falling off زوال
ebb زوال
ebbs زوال
falling-off زوال
deterioration زوال
downfall زوال
epp زوال
chutes زوال
chute زوال
downcome زوال
loss زوال
decadence زوال
sublation زوال
tailspin زوال
declined زوال
decadency زوال
come down زوال
degenerative <adj.> زوال آفرین
anergasia زوال کارکرد
falling market بازار رو به زوال
self naughting زوال نفس
caducity قابل زوال
declining زوال انحطاط
declining industry صنعت رو به زوال
declined زوال انحطاط
depersonalization زوال شخصیت
downfallen زوال یافته
declines زوال انحطاط
decline زوال انحطاط
dementia زوال عقل
dementia infantilis زوال عقل کودکی
imperishably بطور زوال ناپذیر
dementia paralytica زوال عقل فلجی
dementia praecox زوال عقل پیشرس
depigmentation زوال رنگ دانه
senile dementia زوال عقل پیری
epileptic dementia زوال عقل صرعی
alcoholic dementia زوال عقل الکلی
lapse زوال سپری شدن
lapses زوال سپری شدن
lapsing زوال سپری شدن
adiadokinesis زوال حرکات تناوبی
pseudodementia زوال عقل کاذب
presenile dementia زوال عقل پیش پیری
crumblings فاسد شده زوال یافته
lysis زوال وفساد سلول وغیره
dementia زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
step wise تدریجی
imperceptible تدریجی
gradational تدریجی
piecemeal تدریجی
gradatory تدریجی
gradual تدریجی
slows تدریجی
slowed تدریجی
slow تدریجی
progressive تدریجی
step by step تدریجی
step-by-step تدریجی
slowest تدریجی
slower تدریجی
slowing تدریجی
gradualness تدریجی بودن
scale down کاهش تدریجی
graduality تدریجی بودن
step by step excitation تحریک تدریجی
living death مرگ تدریجی
progress payments پرداخت تدریجی
quantizer تدریجی کننده
progressive assambly نصب تدریجی
partial shipment حمل تدریجی
progressive burning سوزش تدریجی
progressive paralysis فلج تدریجی
progressive relaxation ارمیدگی تدریجی
instillation ریزش تدریجی
quantize تدریجی کردن
insti تلقین تدریجی
insti ریزش تدریجی
fail softly با خرابی تدریجی
fail soft تخریب تدریجی
fail soft با خرابی تدریجی
corrosion فساد تدریجی
glaucoma کوری تدریجی
gradations انتقال تدریجی
erosion تحلیل تدریجی
evolution تکامل تدریجی
delelopment تکامل تدریجی
piecemeal بطور تدریجی
piecemeal بتدریج تدریجی
gradation انتقال تدریجی
process پیشرفت تدریجی ومداوم
progressional دارای پیشرفت تدریجی
progressive burning سوختن تدریجی خرج
gradual شیب تدریجی واهسته
graduating تغییر تدریجی کردن
graduates تغییر تدریجی کردن
graduate تغییر تدریجی کردن
evolution تحول تکامل تدریجی
processes پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation نفوذ دخول تدریجی
evanescence فقدان تدریجی ناپایداری
gas degeneration فساد تدریجی گازی
instilment ریزش و تلقین تدریجی
intergradation محو سازی تدریجی
progressive cookery پخت تدریجی غذای یکان
evolutionism اصول ترقی و تکامل تدریجی
lysis سقوط وزوال تدریجی مرض
abklingen محو شدن تدریجی احساس
frequency drift تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
escalation افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
lamb's tongue [کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choke از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
creeps تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gums رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gumming رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
light and heavy system روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
revisionism روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion فساد تدریجی فساد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com