Dictiornary-Farsi | زوال وفساد سلول وغیره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lysis	زوال وفساد سلول وغیره


Other Matches

lysate	محصول زوال وفساد تدریجی سلول
spermatid	سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
Sedition and mischief.	فتنه وفساد
spermatogonium	سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete	سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium	سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
nihilism	اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
decline	زوال
falling off	زوال
ebbing	زوال
ebbs	زوال
deterioration	زوال
decays	زوال
come down	زوال
decaying	زوال
decayed	زوال
decay	زوال
decadency	زوال
loss	زوال
fall	زوال
downfall	زوال
decadence	زوال
downcome	زوال
fadeaway	زوال
consumption	زوال
chute	زوال
chutes	زوال
declining	زوال
ebb	زوال
declines	زوال
ebbed	زوال
tailspin	زوال
sublation	زوال
declined	زوال
falling-off	زوال
epp	زوال
evanescence	زوال تدریجی
downfallen	زوال یافته
declining industry	صنعت رو به زوال
depersonalization	زوال شخصیت
dementia	زوال عقل
falling market	بازار رو به زوال
declining	زوال انحطاط
declined	زوال انحطاط
degenerative <adj.>	زوال آفرین
decline	زوال انحطاط
caducity	قابل زوال
self naughting	زوال نفس
anergasia	زوال کارکرد
declines	زوال انحطاط
pseudodementia	زوال عقل کاذب
dementia infantilis	زوال عقل کودکی
senile dementia	زوال عقل پیری
lapse	زوال سپری شدن
imperishably	بطور زوال ناپذیر
adiadokinesis	زوال حرکات تناوبی
dementia praecox	زوال عقل پیشرس
depigmentation	زوال رنگ دانه
dementia paralytica	زوال عقل فلجی
epileptic dementia	زوال عقل صرعی
lapses	زوال سپری شدن
lapsing	زوال سپری شدن
alcoholic dementia	زوال عقل الکلی
presenile dementia	زوال عقل پیش پیری
crumblings	فاسد شده زوال یافته
dementia	زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
cell	سلول
zoogamete	سلول
data cell	سلول
cells	سلول
solar cells	سلول خورشیدی
cellule	سلول کوچک
solar cell	سلول خورشیدی
cellulous	سلول دار
cytology	سلول شناس
data cell	سلول داده
binary cell	سلول دودویی
cellulated	سلول دار
accumulator cell	سلول اکومولاتور
cellular	سلول دار
active cell	سلول فعال
unit cell	سلول واحد
cells	پیل سلول
storage cell	سلول انباره
phagocytosis	سلول خواری
odontoblast	سلول دندانی
nerve cell	سلول عصبی
mononuclear	سلول یک هستهای
memory cell	سلول حافظه
syncytium	سلول چند هسته ایی
cells	سلول یکنفری
cell	پیل سلول
scarlet sage	سلول اتشی
pixel	سلول تصویر
photoelectric cell	سلول فتوالکتریک
celluloid	مانند سلول
photoelectric cell	سلول فتوالکتریکی
selenium cell	سلول سلنیومی
photo cell	سلول فتوالکتریک
cell	سلول یکنفری
lymph cell	سلول لنف
locular	سلول دار
stractural cell	سلول ساختاری
galvanic cell	سلول گالوانی
gametangium	سلول جنسی
germ cell	سلول نطفه
germ cell	سلول تخم
gonocyte	سلول جنسی
photoconductive cell	سلول فوتورسانا
ward	سلول زندان
gonium	سلول نطفه
wards	سلول زندان
cleave	شکافتن سلول
cleaved	شکافتن سلول
cleaves	شکافتن سلول
transformer cell	سلول ترانسفورماتور
progamete	سلول مولد تخمچه
spermatogonium	سلول موجد تخم
barrier layer cell	سلول لایه سدی
primitive cell	سلول واحد ابتدایی
ectoclast	پوسته خارجی سلول
interneuron	وابسته به سلول عصب
gonocyte	سلول تولید کننده
half cell potential	پتانسیل نیم سلول
half cell reaction	واکنش نیم سلول
ideal galvanic cell	سلول گالوانیکی ایده ال
interneural	وابسته به سلول عصب
intracellular	واقع در درون سلول
karyoplasm	پرتوپلاسم هسته سلول
phagocyte	سلول بیگانه خوار
cataplasia	تغییرات قهقهرایی در سلول
cellulosic	ساخته شده از سلول
endoderm	لیف درخت یا سلول
engram	تحولات دائمی هسته سلول
loculus	سلول یا حفره تخمدان مرکب
end centered unit cell	سلول واحد دو وجهی متقابل پر
macrogamete	سلول جنسی ماده بزرگتر
microphage	سلول میکروب خوار کوچک
eletric eye	سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
light sensitive cell	سلول حساس در برابر نور
ovum	سلول نطفه ماده تخمک
karyokinesis	تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
endosarc	قسمت درونی سفیده سلول
engramme	تحولات دائمی هسته سلول
acrosome	برجستگی قدامی سلول جنسی نر
enclosure	سلول تارکان دنیا [دین]
photovoltaic cell	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
biont	واحد مستقل موجود زنده سلول
fibrocyte	سلول دوکی شکل بافت همبندی
chromatolysis	تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
entry	مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
nucleolus	هستک گرد میان هسته سلول
gametogenesis	ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gonogenesis	کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
solar cell	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
unipotent	دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
histogram	نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
gametocyte	سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gametophore	سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
zero condition	حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
mitosis	تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
meiosis	تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
gamete	سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
haplosis	تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
germ layer	یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastrea	رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
gastraea	رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
histochemistry	علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
bit mapped screen	pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
And so on and so forth. Etcetera et cetera .	وغیره وغیره
et cetera	وغیره
etcaetera	وغیره
unbalanced cell	سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
dale	خلیج وغیره
snap	قفلکیف وغیره
dales	خلیج وغیره
pile	پرزقالی وغیره
piled	پرزقالی وغیره
snapped	قفلکیف وغیره
snapping	قفلکیف وغیره
snaps	قفلکیف وغیره
sheeting	ملافه وغیره
pronucleus	هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
lymphoblast	سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
dossel	پشتی صندلی وغیره
dossal	پشتی صندلی وغیره
tamp	سوراخی را با شن وغیره پرکردن
Dont move . Hold it. Keep stI'll.	بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
tubes	لوله خمیرریش وغیره
propellor	پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shelling	پوست فندق وغیره
dower	لانه خرگوش وغیره
To score a goal .	گل زدن ( درفوتبال وغیره )
dollop	دسته علف وغیره
dollops	دسته علف وغیره
ratoon	نهال موز وغیره
furnace	تون حمام وغیره
sash	حمایل نظامی وغیره
furnaces	تون حمام وغیره