Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
temporary wife
زوجه موقت
Other Matches
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
family
زوجه
families
زوجه
lady
زوجه
ladies
زوجه
wedlock
زوجه
wife
زوجه
czarina
زوجه تزار
dowager
زوجه ارث بر
spouses
زوج زوجه
spouse
زوج زوجه
wifely
مثل زوجه
dowagers
زوجه ارث بر
dower
میراث زوجه
kaiserin
زوجه امپراتور
marchioness
زوجه مارکی
marchionesses
زوجه مارکی
widow bench
میراث زوجه
marquise
زوجه مارکیز
marchesa
زوجه مارکی
rebekah
ربکا زوجه اسحق
grand duchess
زوجه یا بیوه دوک
kaiserin
امپراتوریس زوجه قیصر
rebecca
ربکا زوجه اسحق
estate in dower
میراث قانونی زوجه
penelope
پنلوپ زوجه اودیسوس
polygyny
چند زوجه گزینی
wifelike
دارای خوصیات زوجه
peeress
زوجه سناتور بانوی اشرافی
dickey
پیش بند زوج یا زوجه
dicky
پیش بند زوج یا زوجه
peeresses
زوجه سناتور بانوی اشرافی
curtesy
در CL اموالی راگویند که در صورت فوت زوجه
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
dower
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
estate by curtesy
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
makeshift
موقت
pro tempore
موقت
pontoon bridge
پل موقت
interim
موقت
intrim
موقت
pontoon
پل موقت
temporary
موقت
provisional
موقت
pontoons
پل موقت
adhoc
موقت
bridging leon
وام موقت
suspensions
اخراج موقت
false work
حائل موقت
suspension
اخراج موقت
dazzled
کوری موقت
dazzling
کوری موقت
temporarily
بطور موقت
bridging leon
اعتبار موقت
interim certificates
گواهی موقت
interim financing
پرداخت موقت
coffer dam
سد انحرافی موقت
blackout
بیهوشی موقت
stopgaps
چاره موقت
detention pending trial
حبس موقت
debarkation hospital
بیمارستان موقت
dazzle
کوری موقت
modus vivendi
توافق موقت
buffer
حافظه موقت
charge d'affaires of the embassy
کاردار موقت
blackouts
بیهوشی موقت
stopgap
چاره موقت
cofferdam
بند موقت
drop tank
تانک موقت
dazzles
کوری موقت
interim plan
برنامههای موقت
temporary storage
حافظه موقت
temporary storage
انباره موقت
temporary road
راه موقت
temporary marriage
ازدواج موقت
temporary gauge
اشل موقت
temporary duty
شغل موقت
temporalty
بطور موقت
temporal life
زندگی موقت
tabernacle
پرستشگاه موقت
suspension of arms
اتش بس موقت
short time duty
کار موقت
temporary structures
ساختمانهای موقت
temporary works
کارهای موقت
term insurance
بیمه موقت
brettys
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
bretise
سنگر موقت
bretesse
سنگر موقت
bretex
سنگر موقت
bretess
سنگر موقت
x site
انبار موقت
timbering
چوبست موقت
temporary hardness
سختی موقت
temporary duty
ماموریت موقت
kluged
ترسیم موقت
modulus vivendi
قار موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
armistice
صلح موقت
tentative
ازمایشی موقت
lean-to
پناهگاه موقت
provisional
به طور موقت
protem
موقتا موقت
the pro tem chief
رئیس موقت
provisional scrip
تصدیق موقت
armistices
صلح موقت
ischemia
کم خونی موقت
lapses
برگشت انحراف موقت
lapsing
برگشت انحراف موقت
pontonier
مامور پل موقت سازی
shell
برنامه خروج موقت
drug holiday
ترک موقت دارو
kludge
سخت افزار موقت
shelling
برنامه خروج موقت
shells
برنامه خروج موقت
locumtenens
کفیل جانشین موقت
juryrig
برپا کردن موقت
pontoneer
مامور پل موقت سازی
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
covering note
بیمه نامه موقت
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
beach dump
انبار موقت ساحلی
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
provisional statement
صورت وضعیت موقت
provisional scrip
تصدیق موقت سهام
air commodore
سرتیپ موقت هوایی
scrip
گواهی نامه موقت
acting sublieutenant
ناوبان دوم موقت
convening authority
فرماندار موقت نظامی
convening authority
مقام صلاحیتدار موقت
cover note
بیمه نامه موقت
provisional order
دستور موقت اداری
provisionally
بطور موقت عجالتا"
interim injunction
حکم توقیف موقت
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
provisorily
بطور شرطی یا موقت
lapse
برگشت انحراف موقت
hardest
خطای موقت در سیستم
pontoon
پل موقت نظامی زدن
pontoons
پل موقت نظامی زدن
hard
خطای موقت در سیستم
harder
خطای موقت در سیستم
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
stopgaps
وسیله موقت دریچه انسداد
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
kludge
سیستم نرم افزار موقت
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
quia timet
قرار تامین دستور موقت
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
progress payments
پرداختهای موقت یا علی الحساب
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
truce
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
truce
قرارداد متارکه موقت جنگ
truces
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
stopgap
وسیله موقت دریچه انسداد
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
truces
قرارداد متارکه موقت جنگ
jumpers
اتصال موقت روی تخته مدار
jumper
اتصال موقت روی تخته مدار
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzle
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzled
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles
سوسو زدن کور کردن موقت
prints
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzling
سوسو زدن کور کردن موقت
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
blip
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blips
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
stations
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
stacks
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stack
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com