Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
navicular
زورقی استخوان ناوی
Other Matches
navicular bone
استخوان زورقی
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
carinate
زورقی
carinated
زورقی
keeled
زورقی
scaphoid
زورقی
carinal
زورقی
navicular
زورقی شکل
spatulate
زورقی شکل
spathulate
زورقی شکل
sailors
ناوی
sailor
ناوی
scaphoid
ناوی
sailer
ناوی
naval conscript
ناوی وفیفه
seaman recruit
ناوی وفیفه
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
range alongside
نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
on berth
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
blockade runner
شخصی یا ناوی که ازمحاصره دشمن میگذرد
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
ossicle
استخوان چه
fleshiest
بی استخوان
fleshier
بی استخوان
osteotome
استخوان بر
bones
استخوان
boning
استخوان
boned
استخوان
bone
استخوان
natchbone
استخوان
fleshy
بی استخوان
boneless
بی استخوان
jawbones
استخوان فک
jawbone
استخوان فک
tarsus
استخوان مچ پا
os pubis
استخوان شرمگاه
the humeral bone
استخوان عضد
foot bone
خرده استخوان پا
fish bone
استخوان ماهی
exostosis
برامدگی استخوان
ossific
استخوان ساز
hyperostosis
برامدگی استخوان
malar bone
استخوان گونه
ethmoid
استخوان پرویزنی
epiphysis
شاخ استخوان
occipital bone
استخوان قمحدوه
osteoma
ورم استخوان
dengue
تب استخوان شکن
orthopedics
جراحی استخوان
ethmoid
استخوان غربالی
frontal bone
استخوان پیشانی
huckle bone
استخوان چاربند
knucklebone
استخوان قوزک
luxation
در رفتگی استخوان
malleolus
استخوان غوزک
incus
استخوان سندانی
malleus
استخوان چکشی
maxillary bone
استخوان ارواره
merrythought
استخوان جناغ
illium
استخوان حرقفی
ilium
استخوان حرقفی
hyoid bone
استخوان لامی
the humeral bone
استخوان بازو
humeeerus
استخوان عضد
humeeerus
استخوان بازو
huckle bone
استخوان لگن
innominate bone
استخوان بی نام
kneepan
استخوان کشگک
bonemeal
استخوان کوبیده
bonemeal
گرد استخوان
zygomatic
استخوان گونه
ungual bone
استخوان ناخنی
thighbone
استخوان ران
thigh bone
استخوان ران
temporal bone
استخوان گیجگاه
tarsometatarsus
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
talus
استخوان قاپ
stirrup bone ;stirrup bone
استخوان رکابی
stapes
استخوان رکابی
spillikin
ریزه استخوان
bonemeal
آرد استخوان
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
shinbone
استخوان قلم پا
metacarpal
استخوان کف دست
carcass
استخوان بندی
carcse
استخوان بندی
To set a bone.
استخوان جا انداختن
hollownes
پوکی استخوان
skelton
استخوان بندی
shacklebone
استخوان قاپ
ostosis
استخوان سازی
reckets
استخوان نرمی
osteomalacia
ملاست استخوان
osteomalacia
نرمی استخوان
osteology
استخوان شناسی
osteologist
استخوان شناس
osteoid
استخوان وار
osteography
شرح استخوان ها
osteogenesis
تشکیل استخوان
osteogenesis
پیدایش استخوان
osteitis
اماس استخوان
osteitis
ورم استخوان
palating
استخوان کام
parietal
استخوان اهیانه
shacklebone
استخوان مچ دست
scroll bone
استخوان فرفرهای
scaular
استخوان شانه
xyster
استخوان تراش
scalping iron
استخوان تراش
sacrum
استخوان خاجی
reckets
ملاست استخوان
reckets
نرمی استخوان
raspatory
استخوان ساب
raspatory
استخوان تراش
pubis
استخوان شرمگاه
osteal
شبیه استخوان
aitch bone
استخوان کفل
pith
مخ استخوان اهمیت
rickets
نرمی استخوان استخوان نرمی
dislocation
دررفتگی استخوان
frameworks
استخوان بندی
shoulder blade
استخوان شانه
bony
استخوان دار
funny bone
استخوان ارنج
boney
استخوان دار
carcases
استخوان بندی
femora
استخوان ران
anvils
استخوان سندانی
stirrup
استخوان رکابی
structuring
استخوان بندی
carcasses
استخوان بندی
cartilage
نرمه استخوان
femurs
استخوان ران
femur
استخوان ران
framework
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
wishbones
استخوان جناق
blade
استخوان پهن
rickety
نرم استخوان
humeruses
استخوان بازو
humerus
استخوان عضله
humerus
استخوان بازو
humeri
استخوان عضله
humeri
استخوان بازو
patella
استخوان کشکک
skeletons
استخوان بندی
skeleton
استخوان بندی
humeruses
استخوان عضله
shoulder blades
استخوان شانه
scapulas
استخوان کتف
wishbone
استخوان جناق
hulking
درشت استخوان
patellae
استخوان کشکک
caries
پوسیدگی استخوان
scapula
استخوان کتف
zygomatic bone
استخوان گونه
ckeek bone
استخوان گونه
cheekbone
استخوان گونه
kneecaps
استخوان کشگک
kneecap
استخوان کشگک
hammers
استخوان چکشی
hammered
استخوان چکشی
hammer
استخوان چکشی
calcaneum
استخوان پاشنه
cariosity
پوسیدگی استخوان
cannon bone
استخوان ساق پا
jawbones
استخوان ارواره
jawbone
استخوان ارواره
carpale
استخوان مچ دست
fracturing
شکستگی استخوان
funny bones
استخوان ارنج
fractures
شکستگی استخوان
cheekbones
استخوان گونه
fractured
شکستگی استخوان
fracture
شکستگی استخوان
marrows
مغز استخوان
breast bone
استخوان سینه
marrow
مغز استخوان
barebone
استخوان خالی
baleen
استخوان نهنگ
anvil bone
استخوان سندانی
anklebone
استخوان قوزک
stirrups
استخوان رکابی
ankle bone
استخوان قوزک
structures
استخوان بندی
anvil
استخوان سندانی
ossification
تشکیل استخوان
bone ache
استخوان درد
bone marrow
مغز استخوان
structure
استخوان بندی
spare ribs
گوشت دنده با استخوان
zygomatic
استخوان قوس وجنه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com