English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
peter pence زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
Other Matches
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
religious tax زکات
poor rate زکات
goodness میداند
all the world knows همه کس میداند
gospeller خودراتنهاصاحب انجیل میداند
he has small greek کمی یونانی میداند
he proved to know the secret معلوم شد راز را میداند
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
wittol مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
pragamatist کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
humanitarian کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند
humoralist کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
prehistorian مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
inspirationist کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
pantheism فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
intellectualist کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
atomic theory فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
annuals سالیانه
annual سالیانه
annum سالیانه
annually سالیانه
yearly سالیانه
annual training اموزش سالیانه
annuallyy هر ساله سالیانه
anniversaries سوگواری سالیانه
yearly allowance مقرری سالیانه
year to year fluctuation نوسانات سالیانه
p.a مخفف سالیانه
yearly instalmernts اقساط سالیانه
growth ring دایره سالیانه
annual precipitation بارندگی سالیانه
per annum هر سالی سالیانه
annuity مستمری سالیانه
anniversary سوگواری سالیانه
annual report گزارش سالیانه
annual payment پرداخت سالیانه
annual payment قسط سالیانه
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
quinquagenary پنجاهمین جشن سالیانه
mass book کتاب نماز سالیانه
miaasl کتاب نماز سالیانه
octingentenary or octocen هشتصدمین جشن سالیانه
annals وقایع سالیانه سالنامه
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
anniversaries جشن سالیانه عروسی
annuality factor ضریب مستمر سالیانه
annual payment factor ضریب بازپرداخت سالیانه
anniversary جشن سالیانه عروسی
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annuity حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
neither he nor she know نه ان مرد میداند نه ان زن این دو تن مرد وزن هیچکدام نمیدانند
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
quater cent nary جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
rentlen دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
parentalia جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
quingentenary پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversary مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversaries مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
wedding day روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanacs تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com