English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (2 milliseconds)
English Persian
exceeding زیاده روی زیادتی
Other Matches
excesses زیادتی
surplus زیادتی
surpluses زیادتی
excess زیادتی
overblance زیادتی زیادی
immoderation بی اعتدالی زیادتی
residue زیادتی ته نشین
residues زیادتی ته نشین
residve باقی مانده زیادتی
supernumerary زیاده
indulgent زیاده رو
more and more زیاده و زیاده
intemperate زیاده رو
infrugal زیاده رو
distemperate زیاده رو
fulsomely زیاده از حد
excesses زیاده از حد
de trop زیاده
overmuch زیاده از حد
kow-towing زیاده
overly زیاده
kow-tows زیاده
kow-towed زیاده
excess زیاده از حد
kow-tow زیاده
hyperaesthetic زیاده از حد حساس
hyperpragia زیاده اندیشی
immoderation زیاده روی
to pieces <idiom> خیلی زیاده
hairsplitting موشکافی زیاده از حد
inordinacy زیاده روی
inordinateness زیاده روی
intemperance زیاده روی
ultraism زیاده روی
self indulgence زیاده روی
extorter زیاده ستان
extorsion زیاده ستانی
avarice زیاده جویی
acquisitive زیاده طلب
surfeit زیاده روی
extortionary زیاده ستان
extortion زیاده ستانی
extortionate زیاده ستان
excess clearance تولرانس زیاده از حد
avaricious طماع زیاده جو
exorbitance زیاده روی
indulgences زیاده روی افراط
superheat زیاده از حد گرم کردن
extravagance زیاده روی بی اعتدالی
indulgence زیاده روی افراط
extravagances زیاده روی بی اعتدالی
austerity ریاضت سادگی زیاده از حد
richer زیاده چرب یا شیرین
inexpressibly بیش از اندازه زیاده از حد
richest زیاده چرب یا شیرین
insobriety زیاده روی در میگساری
rich زیاده چرب یا شیرین
hypercriticize زیاده خرده گیری کردن
He is too clever(smart,shrewd). زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
crapulence زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
lay it on thick <idiom> زیاده حداز کسی تمجیدکردن
intemperately ازروی افراط با زیاده روی
over پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
To go too far . شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
over- پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
crapulent وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
supererogation زیاده روی درکار خوش خدمتی
to push your luck [British English] to press your luck [American English] زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
packing قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indulging زیاده روی کردن شوخی کردن
indulged زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary زیاده خسته کردن خسته شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com