English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English Persian
extortion زیاده ستانی
extorsion زیاده ستانی
Other Matches
bribery رشوه خواری پاره ستانی
fulsomely زیاده از حد
kow-tow زیاده
de trop زیاده
supernumerary زیاده
more and more زیاده و زیاده
distemperate زیاده رو
intemperate زیاده رو
infrugal زیاده رو
kow-towed زیاده
excesses زیاده از حد
overmuch زیاده از حد
indulgent زیاده رو
overly زیاده
kow-tows زیاده
excess زیاده از حد
kow-towing زیاده
self indulgence زیاده روی
extorter زیاده ستان
intemperance زیاده روی
hyperaesthetic زیاده از حد حساس
hyperpragia زیاده اندیشی
immoderation زیاده روی
hairsplitting موشکافی زیاده از حد
to pieces <idiom> خیلی زیاده
inordinateness زیاده روی
ultraism زیاده روی
inordinacy زیاده روی
exorbitance زیاده روی
acquisitive زیاده طلب
surfeit زیاده روی
avarice زیاده جویی
avaricious طماع زیاده جو
extortionary زیاده ستان
excess clearance تولرانس زیاده از حد
extortionate زیاده ستان
richest زیاده چرب یا شیرین
indulgence زیاده روی افراط
austerity ریاضت سادگی زیاده از حد
exceeding زیاده روی زیادتی
superheat زیاده از حد گرم کردن
extravagance زیاده روی بی اعتدالی
indulgences زیاده روی افراط
extravagances زیاده روی بی اعتدالی
inexpressibly بیش از اندازه زیاده از حد
richer زیاده چرب یا شیرین
insobriety زیاده روی در میگساری
rich زیاده چرب یا شیرین
He is too clever(smart,shrewd). زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
lay it on thick <idiom> زیاده حداز کسی تمجیدکردن
crapulence زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
hypercriticize زیاده خرده گیری کردن
intemperately ازروی افراط با زیاده روی
To go too far . شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
over- پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
crapulent وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
supererogation زیاده روی درکار خوش خدمتی
to push your luck [British English] to press your luck [American English] زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
packing قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indulging زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges زیاده روی کردن شوخی کردن
indulged زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary زیاده خسته کردن خسته شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com