Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
overdrssed	زیاد اراسته
Other Matches
trim	اراسته
trimmest	اراسته
trims	اراسته
plumy	با پر اراسته
politic	اراسته
ornamented	اراسته
decent	اراسته
adorned	اراسته
equipped	اراسته
prissy	اراسته
in full fig	اراسته
decorated	اراسته
clean limbed	اراسته
natty	اراسته
spruces	اراسته
nattiest	اراسته
nattier	اراسته
sprucy	اراسته
spruce	اراسته
decorous	اراسته
ornamented with jewles	اراسته به جواهر
briskest	تیز اراسته
ornately	قطور اراسته
polished	مهذب اراسته
spic and span	اراسته ومرتب
poppied	اراسته به خشخاش
sprucely	بطور اراسته
spick-and-span	اراسته ومرتب
spick and span	اراسته ومرتب
brisker	تیز اراسته
brisk	تیز اراسته
panoplied	مجهز و اراسته
inlaid with mosaic	اراسته باموزائیک
symmetrize	هم اراسته کردن
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
nattily	بطور اراسته و قشنگ
trimly	بطور اراسته و زیبا
tidily	بطور اراسته و منظم
in perfect trim	کاملا اراسته یا اماده
neatly	بطور مرتب و اراسته
ornate	بیش ازحد اراسته
laureate	اراسته ببرگ غار
flory	اراسته با نشان گل یا سوسن
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
neaty	بطور مرتب و اراسته بسادگی
purple patch	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
she is neatly dressed	جامه اش اراسته و پاکیزه است
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
broadside	توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides	توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
she kept her room neat	اطاق خود را اراسته و پاکیزه نگاه میداشت
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
maypole	تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
populous	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
outrageously	زیاد
widely	زیاد
vastly	زیاد
overly	زیاد
effusively	زیاد
supererogatory	زیاد
immane	زیاد
squeamishness	زیاد
fulsome	زیاد
to a large extent	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
superabundant	زیاد
too much	زیاد
numerous	زیاد
excessive	زیاد
heart break	غم زیاد
egregiously	زیاد
intense	زیاد
too	زیاد
plethoric	زیاد
squeamishly	زیاد
in excess	زیاد
rife	زیاد
profoundly	زیاد
highly	زیاد
copious	زیاد
heartbreak	غم زیاد
heavily	زیاد
no end of	زیاد
mickle	زیاد
not a lettle	زیاد
muckle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
profusely	زیاد
widest	زیاد
wide	زیاد
great	زیاد
great-	زیاد
in quantities	زیاد
ranksack	زیاد
much	زیاد
large adv	زیاد
extortionate	زیاد
greatly	زیاد
extortionary	زیاد
plaguily	زیاد
many	زیاد
late	زیاد
greatest	زیاد
extensive	زیاد
very	زیاد
over and above	زیاد
wider	زیاد
intensively	زیاد
hugely	زیاد
generous	زیاد
mortally	زیاد
highest	زیاد
overmuch	زیاد
glaring	زیاد
highs	زیاد
tremendously	زیاد
thicker	زیاد
thickest	زیاد
immoderate	زیاد
thick	زیاد
swingeing	زیاد
high	زیاد
intensely	زیاد
much rain	باران زیاد
wide apart	زیاد از هم جدا
multiplying	زیاد شدن
swarms	دسته زیاد
my grief was intensified	غصه من زیاد
musk cat	گریه زیاد
swarmed	دسته زیاد
mort	مقدار زیاد
swarm	دسته زیاد
quaff	زیاد نوشیدن
extreme	خیلی زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
desperation	نومیدی زیاد
extravagantly	با افراط زیاد
terrors	ترس زیاد
terror	ترس زیاد
manifold	بسیار زیاد
quaffs	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
quaffed	زیاد نوشیدن
superannuated	زیاد کهنه
mass bombing	بمباران زیاد
multiply	زیاد شدن
multiplies	زیاد شدن
overburdensome	زیاد سنگین
overbusy	زیاد مشغول
desudation	عرق زیاد
overloads	زیاد پر کردن
overloaded	زیاد پر کردن
furor	خشم زیاد
overload	زیاد پر کردن
overlabour	زیاد کارکردن
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
overrider	حق دلالی زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overvoltage	فشار زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
heightens	زیاد کردن
heightening	زیاد کردن
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
overblown steel	فولاد با دم زیاد
over ripe	زیاد رسیده
over issue	زیاد انتشاردادن
multiplied	زیاد شدن
obstipation	یبوست زیاد
onding	بارندگی زیاد
over confident	زیاد مطمئن
infinitely	خیلی زیاد
oodles	خیلی زیاد
quantities	تعداد زیاد
quantity	تعداد زیاد
slashing	تخفیف زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
over anxious	زیاد دل واپس
torrid	زیاد گرم
over blow	زیاد دمیدن
lots	خیلی زیاد
over estimate	زیاد براوردکردن
particularity	دقت زیاد
downpour	بارندگی زیاد
augmenter	زیاد کننده
high spin	چرخش زیاد
surcharge	زیاد ستاندن
overweight	سنگینی زیاد
consumedly	بطور زیاد
high pressure	فشار زیاد
high precison	دقت زیاد
d. haste	شتاب زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
high vacuum	خلاء زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com