English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
they make much noise زیاد شلوق می کنند
Other Matches
thickly populated شلوق
densely populated شلوق
stir about شلوق
crowded شلوق
d. crowded شلوق
to raise a dust شلوق کردن
on the run شلوق کنان
to make a noise شلوق کردن
to raise the devil شلوق کردن
his tongue ran on pattens خیلی شلوق میکرد
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
they mingle their tears با هم گریه می کنند
he warned them to obey اطاعت کنند
PRI پشتیبانی کنند
he is well spoken of از او تعریف می کنند
i hear him complain میشنوم که شکایت می کنند
the trumpets blows شیپورها صدا می کنند
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
My feet hurt. پاهایم درد می کنند.
they make much noise خیلی صدا می کنند
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
they dispute about nothing درسرهیچ نزاع می کنند
Murray code - بیت استفاده می کنند
charnel house مردگان راتوده می کنند
compatible با هم درست کار می کنند
fillister رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
Those who agree,raise their hands. موافقین دستهایشان رابلند کنند
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
the iron interest کسانی که در اهن کار می کنند
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
mealing table صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
collaret یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
musette اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
nogging اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
tightrope طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
They fight like cat and dog . باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
She is the talk of the town . همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Providence watches over him. از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
oleomargarine کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
meat safe قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
mouse که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
numerical داده ذخیره شده کار می کنند
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
mountain dew ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
mouses که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
This car is assembled in Iran. این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
The surely clean you out in this nightclub . دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
huck aback حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
corporal oath سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
message اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
These trees deprive the house of light . این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
kago تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
mutton chop دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
In a quarrel they do not distribute sweetmeat. <proverb> توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
generation کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
database که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
qualifying shares سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
oatcake کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
kirmess جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
rissoles کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
pentarch یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
generations کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
carriages کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
manil hemp کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
lachryma christi باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
rissole کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
carriage کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
priestcraft دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
boat people پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
departmental LAN چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
candle ends باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
Olympic Games مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
pneumatic بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
analogues خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
analogue خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
analogue خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
picalilli ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
initials توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialling توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
symmetry ink مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
initial توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
protonotary apostoloc یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
They live abroad for the greater part of the year. آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
initialed توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
jacamar پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
fritter کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
He was engrossed in conversation . فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
fritters کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
wysiwyg You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
analogues خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
gates قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
resurection pie کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
initialled توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
transceiver گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
train headway فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
guild hall عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
punchboard کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
splash scale طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
functioned چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
functions چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
acronym حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
acronyms حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
function چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
fetches رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
lyuch law مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
fetched رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
fetch رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
ccitt انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
to lose track [of] فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
pact قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
In the nature of things, young people often rebel against their parents. طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
concerted action عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
times زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
timed زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
time زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
matelote یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
comparator وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
obituarian کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
Most home helps prefer to live out. بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
theoric وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
bran pie فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
cordons یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com