Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
near infrared
زیر قرمز نزدیک
Search result with all words
Reihan
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Other Matches
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
bloodshot
قرمز
vermilion
قرمز
aka
قرمز
sanguineous
قرمز
gules
قرمز
raddle
گل قرمز
laky a
قرمز
ponceau
قرمز
vermeil
قرمز
vermillion
قرمز
vinaceous
قرمز
redheads
مو قرمز
redhead
مو قرمز
rubrics
خط قرمز
cramoisy
قرمز
coralline
قرمز
erythrean
قرمز
red line
خط قرمز
red
<adj.>
قرمز
reddest
قرمز
reds
قرمز
redder
قرمز
erythroid
قرمز
rubric
خط قرمز
oxide of copper
توتیای قرمز
rubefaction
قرمز سازی
murrey
قرمز ارغوانی
reddens
قرمز شدن
rufous
قرمز کم رنگ
flushing
قرمز کردن
reddens
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
roucou
قرمز بویا
elm
نارون قرمز
angry
قرمز شده
angriest
قرمز شده
angrier
قرمز شده
nacarat
قرمز روشن
elms
نارون قرمز
rel pole
قطب قرمز
redlining
خط قرمز کشیدن
reddening
قرمز شدن
ripe lips
لبهای قرمز
rosily
برنگ قرمز
reddening
قرمز کردن
reddened
قرمز شدن
rubious
قرمز یاقوتی
red nucleus
هسته قرمز
caramel
مایل به قرمز
caramels
مایل به قرمز
red lips
لبهای قرمز
red brick
اجر قرمز
red card
کارت قرمز
gold fish
ماهی قرمز
red letter
با حروف قرمز
goldfish
ماهی قرمز
red lead
سرب قرمز
rubescent
قرمز شونده
phenol red
قرمز فنول
reddened
قرمز کردن
flush
قرمز کردن
rubefacient
قرمز کننده
redden
قرمز شدن
redden
قرمز کردن
safflower carmine
قرمز کافیشه
ruffous
قرمز کم رنگ
ruddy
قرمز رنگ
infra red
زیر قرمز
rubefy
قرمز کردن
infra-red
زیر قرمز
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
bright red
قرمز روشن
encrimson
قرمز کردن
staring red
قرمز زننده
kidney beans
لوبیا قرمز
red light
چراغ قرمز
scarlet
قرمز لاکی
infrared
زیر قرمز
scarlet
قرمز جگری
red peppers
فلفل قرمز
infrared
مادون قرمز
infera red
مادون قرمز
body brick
اجر قرمز
gorcock
با قرقره قرمز
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
red lights
چراغ قرمز
first class brick
اجر قرمز
hot pepper
فلفل قرمز
congo red
قرمز کنگو
Cayenne
فلفل قرمز
crimson
قرمز روناسی
red pepper
فلفل قرمز
hot lines
تلفن قرمز
kidney bean
لوبیا قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
neutral red
قرمز خنثی
cochineal
قرمز شراب کش
cochineal
قرمز دانه
martagon
سوسن قرمز
methyl red
قرمز متیل
minium
شنجرف قرمز
minium
اکسید قرمز
crimson
قرمز سیر
Red chilli
فلفل قرمز
chilli pepper
فلفل قرمز
hot line
تلفن قرمز
dressed inred
قرمز پوش
cresol red
قرمز کرزول
dunlin
ابیای پشت قرمز
plover page
ابیای پشت قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
red shift
جابجایی به سوی قرمز
rubicund
رنگ مایل به قرمز
spatalite
اکسید قرمز روی
far infrared
زیر قرمز دور
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
ruby zinc
اکسید قرمز روی
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
red zinc ore
اکسید قرمز روی
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
fireback
قرقاول پشت قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
infrared absorption
جذب زیر قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
claret
نوعی شراب قرمز
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
crimson
لاکی قرمز کردن
ochreish
قرمز چون گل اخری
light red
رنگ قرمز روشن
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
bay
سرخ مایل به قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
scarlet
قرمز مایل به زرد
bayed
سرخ مایل به قرمز
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
hot pepper
بوته فلفل قرمز
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
pyrope
لعل قرمز سیر
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
bays
سرخ مایل به قرمز
sanguine
قرمز برنگ خون
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
to tinge with red
کمی قرمز کردن
rubella
قرمز کننده پوست
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
zincite
اکسید قرمز روی
rubricize
قرمز نشان دادن
rudd
ماهی گول قرمز
magenta
یکجور رنگ قرمز
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
vermeil
لعل قرمز رنگ
auburn
قهوهای مایل به قرمز
ultrared
انطرف اشعه قرمز
rubricate
قرمز نشان دادن
bloody
خون الود قرمز
bloodiest
خون الود قرمز
red tape
نوار باریک قرمز
bloodier
خون الود قرمز
rubiginous
برنگ قرمز اجری
roset
رنگ نفاشی قرمز
carmine
نوعی رنگ قرمز
sard
نوعی عقیق قرمز سیر
glows
تاب امدن قرمز شدن
ruddle
گل اخری زدن به قرمز کردن
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
sangaree
باده قرمز ادویه زده
hoong seung
برنده هوگو قرمز تکواندو
carmine
ماده رنگی قرمز دانه
glow
تاب امدن قرمز شدن
glowed
تاب امدن قرمز شدن
mikado
رنگ زرد مایل به قرمز
scaup duck
اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com