Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
adorning
زینت کننده
grnisher
زینت کننده
Other Matches
ornament
زینت
adornment
زینت
zenith
زینت
adornments
زینت
grnish
زینت
grace
زینت بخشیدن
decorate
زینت کردن
decorating
زینت کردن
decorated
زینت کرده
trim
زینت دادن
trimmest
زینت دادن
graced
زینت بخشیدن
decorous
زینت دار
adorns
زینت دادن
adorn
زینت دادن
graces
زینت بخشیدن
gracing
زینت بخشیدن
passementerie
زینت الات
decker
زینت دهنده
ornamented
زینت شده
trims
زینت دادن
bedecks
زینت دادن
decorations
زینت کاری
bedeck
زینت دادن
bedecked
زینت دادن
bedecking
زینت دادن
decorates
زینت کردن
decoration
زینت کاری
flourishes
زینت کاری کردن
decked
: اراستن زینت کردن
stars
باستاره زینت کردن
star
باستاره زینت کردن
decks
: اراستن زینت کردن
starred
باستاره زینت کردن
tessellate
باموزاییک زینت دادن
flourished
زینت کاری کردن
flourish
زینت کاری کردن
deck
: اراستن زینت کردن
medallions
با مدال بزرگ زینت دادن
medallion
با مدال بزرگ زینت دادن
head work
زینت مخصوص سنگ سرطاق
ornamentallyr
از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally
از لحاظ تزئین منباب زینت
overset
زینت دادن زیاد بار کردن
spangle
پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
spangles
پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
embriodery
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
accessory objects
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
embellishes
ارایش دادن زینت دادن
garnishing
زینت دادن لعاب دادن
embellish
ارایش دادن زینت دادن
embellished
ارایش دادن زینت دادن
embellishing
ارایش دادن زینت دادن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
spurner
رد کننده
mumbler
من من کننده
surfy
کف کننده
catterer
پچ پچ کننده
fillets
پر کننده
filleting
پر کننده
swooner
غش کننده
fillet
پر کننده
solvents
اب کننده
thinner
کم کننده
solvent
اب کننده
crepitant
خش خش کننده
filleted
پر کننده
mauler
له کننده
prater
پچ پچ کننده
prattfall
پچ پچ کننده
crusher
له کننده
commulator
یک سو کننده
renunciant
رد کننده
fluxing oil
اب کننده
whisperer
پچ پچ کننده
deflective
کج کننده
mitigative
کم کننده
repudiationist
رد کننده
bidders
کننده
fizzy
کف کننده
renunciant
کننده
fillers
پر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com