Dictiornary-Farsi | سائق کاوش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 106 (2 milliseconds)

English	Persian
exploratory drive	سائق کاوش


Other Matches

area search	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
drives	سائق
drive	سائق
drive stimulus	محرک سائق
drive reduction	کاهش سائق
hunger drive	سائق گرسنگی
maternal drive	سائق مادری
primary drive	سائق نخستین
drive arousal	برانگیختگی سائق
social drive	سائق اجتماعی
secondary drive	سائق ثانوی
visceral drive	سائق احشایی
activity drive	سائق فعالیت
drive channelling	راه گزینی سائق
drive displacement	جابه جایی سائق
dialectic materialism	دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
probe	کاوش
probes	کاوش
digs	کاوش
searches	کاوش
searched	کاوش
search	کاوش
probed	کاوش
searchingly	کاوش
probing	کاوش
perquisition	کاوش
excavation	کاوش
surveillance	کاوش
penetration	کاوش
analysis	کاوش
exploration	کاوش
dig	کاوش
unsought	کاوش نشده
pried	کاوش کردن
pries	کاوش کردن
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
pry	کاوش کردن
prying	کاوش کننده
unsearchable	کاوش ناپذیر
prober	کاوش کننده
area search	کاوش منطقه
inexplorable	کاوش ناپذیر
researches	کاوش پژوهیدن
researching	کاوش پژوهیدن
exploration	کاوش اکتشاف
sector of search	منطقه کاوش
surveillance	کاوش کردن
random number seed	کاوش تصادفی
prog	کاوش کردن
analysis	تحلیل کاوش
linear probing	کاوش خطی
antisubmarine search	کاوش ضد زیردریایی
scans	کاوش کردن
research	کاوش پژوهیدن
to rummage	کاوش کردن
scanned	کاوش کردن
scan	کاوش کردن
delving	کاوش کردن
probes	کاوش کردن
geophysical prospecting	کاوش ژئوفیزیکی
to browse through	کاوش کردن
probed	کاوش کردن
to search after	کاوش کردن
researched	کاوش پژوهیدن
delves	کاوش کردن
delved	کاوش کردن
probe	کاوش کردن
delve	کاوش کردن
search	کاوش کردن زمین
rummaged	کاوش بازرس کشتی
rummages	کاوش بازرس کشتی
ransacks	زیاد کاوش کردن
manage grab	در آشغال کاوش کردن
searches	کاوش کردن زمین
scavenge	در آشغال کاوش کردن
searchingly	کاوش کردن زمین
surveys	بررسی کاوش منطقه
surveyed	بررسی کاوش منطقه
rummage	کاوش بازرس کشتی
rummaging	کاوش بازرس کشتی
ransack	زیاد کاوش کردن
ransacked	زیاد کاوش کردن
scavenged	در اشغال کاوش کردن
survey	بررسی کاوش منطقه
ransacking	زیاد کاوش کردن
searched	کاوش کردن زمین
ferrets	کنجکاوی کردن کاوش
scavenge	در اشغال کاوش کردن
scavenges	در اشغال کاوش کردن
ferret	کنجکاوی کردن کاوش
foraged	پی علف گشتن کاوش کردن
forage	پی علف گشتن کاوش کردن
forages	پی علف گشتن کاوش کردن
foraging	پی علف گشتن کاوش کردن
nose around [about] <idiom>	چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
infrared resolution	تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
inserted grouping	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
intercepting search	کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
sector scan	کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
digs	کاوش کردن فرو کردن
exploring	اکتشاف کردن کاوش کردن
explores	اکتشاف کردن کاوش کردن
explored	اکتشاف کردن کاوش کردن
explore	اکتشاف کردن کاوش کردن
dig	کاوش کردن فرو کردن