English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
foregoing سابق الذکر
before mentioned سابق الذکر
given above سابق الذکر
Search result with all words
above سابق الذکر مذکور در فوق
Other Matches
aforementioned فوق الذکر
forecited فوق الذکر
forementioned فوق الذکر
aforesaid فوق الذکر
predecessor سابق
predecessors سابق
aforegoing سابق
former سابق
whilom در سابق
quondam سابق
one-time سابق
ci devant سابق
antecedents سابق
antecedent سابق
of old سابق
former shampion قهرمان سابق
of yon مال سابق
as before <adv.> مانند سابق
by usage یا معمول سابق
unabated <adj.> به شدت سابق
olden پیشین سابق
ex- سابق قدیمی
ex سابق قدیمی
hitherto سابق بر این
beforetime سابق بر این
lire لیره سابق اتریش
throwbacks باز گشت به سابق
lira لیره سابق اتریش
antecede سابق یا اسبق بودن
bastille زندان عمومی سابق در
ci devant متعلق بدوره سابق
liras لیره سابق اتریش
ex prime minister رئیس الوزرای سابق
throwback باز گشت به سابق
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
more frequently than ever <adv.> نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
backsliding کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
Serbia کشور سابق صربیا که امروزه جزء جمهوری یوگوسلاوی است
disaffirm دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com